زندگی خوب
افزايش آگاهي براي زندگي شاد و سالم

: نکات ریز خانه داری ::.



نحوه از بین بردن جوهر سیاه بر روی فرش

برای از بین بردن جوهر سیاه بر روی فرش، مقداری ماست روی محل لکه ریخته و با قاشق ماست را جمع کنید. چند مرتبه این کار را تکرار کنید، لکه کاملاً از بین می رود.

نحوه بر طرف کردن لکه جوهر از روی لباس


برای پاک کردن لکه جوهر خودکار یا خودنویس از شیر استفاده کنید. قسمت جوهری شده لباس را حدود پنج دقیقه داخل شیر قرار داده و سپس آن را با آب معمولی بشویید. اثر لکه جوهر کاملاً از بین خواهد رفت. برای این منظور می توان از شیر ترش شده و یا دوغ نیز استفاده کرد. گاه برای برطرف شدن کامل اثر لکه، باید این کار چندین بار تکرار شود.

نحوه بر طرف کردن لکه واکس کفش


اگر بر اثر بی احتیاطی مقداری واکس روی فرش یا لباستان مالید، می توانید ابتدا پنبه ای را خیس کنید و روی آن بکشید. سپس روی پنبه مقدای مایع ظرفشویی بریزید و بر روی لکه بکشید. بعد از این کار پنبه را آغشته به آب خالص کنید و دوباره روی لکه بکشید تا لکه کاملاً از بین برود. اگر با این کار لکه از بین نرفت، مقداری الکل بر روی دستمال ریخته و بر روی لکه بکشید، تا کاملاً تمیز شود. اگر لباس قابل شستشو باشد، بعد از زدودن لکه، لباس را با پودر لباسشویی و آب نیم گرم کاملاً بشویید.

نحوه پاک کردن لکه سفیده تخم مرغ


لکه سفیده تخم مرغ را هرگز با آب گرم نشویید، زیرا لکه ثابت می ماند. بلکه برای از بین بردن آن، محل لکه را با آب سرد، کاملاً بشویید.

نحوه پاک کردن لکه های کاشی


آنها را با این محلول بشویید:
آمونیاک: نصف فنجان، سرکه سفید: نصف فنجان، جوش شیرین: یک چهارم فنجان، آب گرم: حدود چهار لیتر.
در صورتی که کاشی ها خیلی کثیف شده اند مقداری جوش شیرین را با وایتکس مخلوط کرده و محلولی را که به دست می آید با استفاده از یک برس یا اسکاچ روی کاشی ها بمالید و پس از چند دقیقه آبکش کنید.

نحوه پاک کردن لکه قیر


برای از بین بردن لکه قیر روی پارچه از بنزین و کره می توان استفاده کرد.

نحوه پاک کردن لکه گل و لای بر روی لباس


کافی است یک عدد سیب زمینی را با چاقو به دو نیم کنید و بر روی لکه بمالید، سپس لباس را در آب سرد بخیسانید و طبق معمول با مواد شوینده شست و شو دهید. در صورتی که لکه همچنان پایدار ماند، دستمال را به الکل آغشته کنید و بر روی لکه بمالید.

نحوه کندن آدامس از مو


بچه ها گاهی با آدامس خود بازی می کنند و آن را به جاهای مختلف مثل مو می چسبانند ! اگر آدامس به موی کودک شما چسبید، می توانید برای کندن آن از دو روش زیر کمک بگیرید:
روش اول: یک تکه یخ را چند بار روی آدامس بکشید تا سفت شود سپس آدامس را از مو جدا کنید.
روش دوم: کمی کرم مرطوب کننده به همان قسمت مو بکشید، سپس با یک دستمال خشک، مو را چند بار پائین بکشید آدامس از آن جدا خواهد شد.

پاک کردن لکه آدامس از لباس

گاهی اوقات برایتان اتفاق افتاده که آدامسی به لباس شما بچسبد. برای حل این مشکل می توان از راه های زیر استفاده نمود :
1. در مرحله اول می توانید یک تکه یخ روی لکه بگذارید و بعد آدامس سفت شده را بکنید.
2. اگر پارچه شما قابل شستشوست، کمی سفیده تخم مرغ روی آدامس بمالید تا نرم شود و تا جایی که ممکن است آدامس را از روی پارچه بردارید و سپس بشویید.
۳. اما اگر پارچه شما قابل شستشو نمی باشد با یک تکه اسفنج ابتدا تراکلرید کربن و سپس آب و صابون بمالید، این عمل را تکرار کنید تا پاک شود.
توجه : باید برای پاک کردن لکه آدامس احتیاط کرد تا پارچه آسیب نبیند و پاره یا سوراخ نشود.

طریقه پاک کردن لکه خون

لکه خون را با چند روش می توان پاک کرد:
1. اگر لکه خون تازه است و خشک نشده محل لکه را با آب سرد و صابون بشویید تا بر طرف شود.
2. روی لکه خون را فوراً با خمیری که از مخلوط کردن آب سرد و نشاسته ذرت درست کرده اید، بپوشانید و به آرامی کمی مالش دهید و آن را مقابل آفتاب بگذارید تا خشک شود. آفتاب خون را از پارچه خارج کرده و جذب نشاسته می کند. در صورت نیاز این عمل را چند بار تکرار کنید.
3. پارچه خونی را درون مخلوط آب سرد و نمک خیس کنید. آب را آنقدر عوض کنید تا لکه به طور کامل برطرف شود.
4. برای پاک کردن لکه های کوچک خون روی یقه پیراهن های مردانه (در اثر تراشیدن ریش)، کافی است چند قطره آب سرد روی هر لکه بریزید و سپس مقداری پودر نشاسته روی آن بپاشید. وقتی نشاسته خشک شد، پیراهن را بشویید لکه های خون برطرف خواهند شد.

نحوه پاک کردن خطوط کاربن از روی نایلون و رومیزی

برای محو کردن این نوع لکه ها آب ژاول را با آب سرد مخلوط کرده روی لکه بمالید.
در صورتی که لکه روی پارچه ای که از الیاف مصنوعی تهیه شده ایجاد شد می توانید با آبلیموی خالص آن را بر طرف نمائید.
برای برطرف کردن لکه روی نایلون نیز می توانید از ابر همراه با پودر شستشو استفاده کنید.

نحوه بر طرف کردن لکه روغن ماشین


تا به حای پیش آمده است که از کنار ماشین عبور کرده باشید و لباس شما سیاه شده باشد برای این منظور روی لکه ها، کره یا روغن بمالید و بگذارید ۱۲ ساعت بماند. سپس آن را با بنزین پاک کنید و این راه برای لباس های ابریشمی و کتانی است. برای پارچه های چرمی می توانید مقداری وازلین روی روغن بمالید و بعد از یک ساعت و نیم با تتراکلرورد و کربن پاک کنید سپس با یک تکه پارچه پشمی آن جلا دهید.

نحوه بر طرف کردن لکه های رنگ


برای لکه زدایی رنگ ها باید بدانیم که چندین نوع رنگ داریم و بعداً برای هر نوع از آنها تدبیر خاصی بیندیشیم.

سه نوع رنگ داریم:
۱: لکه های مربوط به آبرنگ
۲: لکه رنگ پلاستیکی
۳: لکه رنگ روغنی

1. زدودن لکه آبرنگ: زدودن لکه آبرنگ ساده است برای این منظور باید با آب سرد بشویید سپس با آب نیمگرم و پودر رختشویی آنها را تمیز بشویید و آب بکشید و اگر خیلی سمج باشد، پنبه را به گلیسیرین آغشته کنید و روی آن بمالید سپس با آب گرم و پودر رختشویی بشویید و آب بکشید و اگر نتیجه نگرفتید از تربانتین استفاده کنیم.

2. لکه های پلاستیکی: ابتدا اضافی رنگ را بتراشید سپس نفت خام بمالید و با پنبه پاک کنید و سرانجام با آب گرم و صابون بشویید و آبکشی نمایید.

3. لکه های رنگی روغنی:
اگر کهنه و خشک است پاک کردن آن تقریباً غیر ممکن است اما در صورتی که هنوز خشک نشده و یا فقط یکی دو روز پیش اتفاق افتاده است باید چنین کرد: از روی هر نوع پارچه اضافه رنگ را لبه ی تیز کار بگیرید بعد پنبه ای را به تربانتین آغشته کنید و روی لکه بمالید سپس با پنبه دیگری پاک کنید این کار را چندین بار تکرار کنید و ته رنگ را نیز با آب گرم و پودر لباسشویی از بین ببرید مسلماً از نتیجه کار راضی خواهید بود.

لکه زدایی رنگ روی قالی و موکت


لکه زدایی رنگ روی قالی و موکت مشکل تر است برای پاک کردن آنها باید پنبه را با تربانتین خیس کنید و بر روی لکه بمالید و بعداً با پنبه دیگری پاک کنید تا اینکه لکه از میان برود.

نحوه پاک کردن لکه سس گوجه فرنگی


ابتدا روی سطح لکه را با روش ضربه ای به وسیله پارچه ای دیگر به الکل آغشته کنید، سپس در آب سرد و مواد شوینده بشویید. اگر لکه روی سطح فرش یا موکت ایجاد شده باشد، ابتدا مقداری فوم ریش تراشی بر روی لکه بریزید و سطح آن را با اسفنج آنقدر مالش دهید تا پاک شود. سپس دستمال دیگری را کمی مرطوب کنید و بر روی لکه بکشید و صبر کنید تا خشک شود.

نحوه پاک کردن لکه رژ لب


شما می توانید با مالیدن خمیر دندان بر روی این نوع لکه و سپس شست و شو، آن را به طور کامل از بین ببرید. البته پاشیدن اسپری مو نیز برای از بین بردن چنین لکه هایی (پیش از شست وشو) بسیار مفید است. راهکار دیگر برای این منظور استفاده از الکل است.

نحوه پاک کردن لکه از روی پارچه مبل


- لکه نوشابه بر روی مبل : برای از بین بردن لکه نوشابه می توانید کمی نمک بر روی لکه تازه بپاشید و بعد اسفنجی را خیس نموده روی لکه بکشید و سپس با آب گرم به وسیله اسفنج آبکشی کنید.

- اثر سوختگی بر روی مبل :
برای از بین بردن اثر سوختگی یا زردی سیگار حبه قندی را روی لکه بکشید و آنقدر این کار را ادامه دهید تا لکه از بین برود. برای از بین بردن این نوع لکه اسفنجی را به شیر آغشته کنید و روی لکه بمالید. در صورتی که لکه روی پارچه ای که از الیاف مصنوعی تهیه شده ایجاد شد می توانید با آبلیموی خالص آن را بر طرف نمائید. چنانچه این لکه پارچه های کرکدار بود ابتدا با کمی شیر خوب لکه را خیس کنید و بعد با پنبه آن را پاک نمائید و در آخر با آب و صابون لکه های حاصل از شیر را بشویید.

- لکه جوهر بر روی مبل :
اگر لکه مربوط به مرکب سیاه است ابتدا محل را خیس کرده روی آن کمی نمک آشپزخانه بریزید و سپس با پنبه مالش دهید و چنانچه نتیجه نگرفتید مخلوطی از گلیسرین و آمونیاک را روی لکه بمالید و سپس با آب و پودر دستی خوب شست و شو دهید. البته می توانید از آب ژاول هم استفاده کنید.

- لکه خون بر روی مبل : بهترین چاره برای از بین بردن لکه خون هم این است که مقداری نشاسته را (به نسبت بزرگی و کوچکی لکه) در آب مخلوط کنید و به هم بزنید تا خمیر نسبتاً غلیظی بدست آید. آنگاه روی لکه خون را با این خمیر بپوشانید و بعد از خشک شدن نشاسته ها، آنها را بتراشید و با برس محل لکه را پاک کنید.

- لکه میوه بر روی مبل : اگر این لکه بر روی پارچه سفید بود، کافی است با آب و صابون آن را بشویید. اگر لکه روی پارچه پشمی بود آب اکسیژنه ۲۰% را با چند قطره آمونیاک مخلوط کرده با آن لکه را پاک کنید. اگر لکه روی پارچه های ابریشمی سفید و یا رنگی بود آب و الکل سفید ۹۰% را به نسبت مساوی مخلوط کرده و با آن لکه را محو کنید.

- لکه چربی بر روی مبل : برای از بین بردن لکه چربی قسمت لکه شده را با کمی محلول نمک و الکل بمالید. اگر لکه چربی روی پارچه ابریشمی است با یک برگ کاغذ خشک کن روی قسمت لکه شده را بپوشانید و اتوی داغ را محکم روی آن فشار دهید تا لکه ناپدید شود.

نحوه پاک کردن لکه شمع، مداد شمعی و مدادهای چرب آرایشی

برای این منظور کافی است ابتدا باقی مانده ماده ایجاد کننده را با جسمی نوک تیز به آرامی بردارید. سپس دو تکه دستمال توالت یا کاغذ قهوه ای (مورد استفاده در خشکشویی ها) در دو طرف لکه قرار دهید. سپس اتوی گرم را بر روی یکی از کاغذها در محل لکه فشار دهید. به این ترتیب، چربی موجود در لکه آب می شود و جذب دستمال یا کاغذهای طرفین می شود و لک از بین می رود. ولی در مورد موکت و فرش پس از برداشتن پارافین سفت شده از روی سطح، تنها یک کاغذ بر روی سطح لکه قرار دهید و اتو بکشید.

نحوه پاک کردن چسب مایع از روی فرش یا موکت


برای از بین بردن لکه چسب، پارچه ای را درون سرکه فرو برده روی لکه چسب بگذارید، بطوریکه کاملا آن را اشباع کند. بزودی چسب سفتی خود را از دست داده و نرم خواهد شد که به راحتی جدا خواهد شد.

نحوه رفع برق اتو روی لباس : اگر پارچه و لباس شما بر اثر اتو کشیدن برق افتاده پارچه نخى مرطوبى را روى قسمت براق شده قرار دهید و اتو بکشید، تا بخار حاصله برق افتادگى را از میان ببرد.

اثر سوختگی با اتو : اگر لباس شما بر اثر گرمای زیاد اتو زرد رنگ شده می توانید پیاز را دو نیم کرده و روی پارچه بمالید و بعد آن را داخل آب سرد به مدت چند دقیقه خیس کرده و سپس آن را بشویید. خواهید دید که لکه های زرد برطرف شده.

نحوه از بین بردن لکه اتو بر روی فرش : همچنین برای از بین بردن لکه اتو بر روی فرش و موکت همانند لباس می توانید یک پیاز را به دو نیم کرده و روی محل لکه بگذارید. بعد آن را با سرد خیس کنید و بشویید.

نحوه از بین بردن لکه چایی بر روی فرش

آیا می دانید لکه چایی که روی فرش رنگ روشن ریخته و همان لحظه پاک نکرده و الان هم خشک شده است را چگونه می توان از بین برد؟
در پاسخ باید گفت : به محض ریخته شدن چای بر روی فرش، آن را با آب سرد و مواد شوینده شست و شو دهید.
اگر امکان شست وشوی سریع آن وجود نداشت، مقداری نمک بر روی سطح لکه بریزید و مدتی صبر کنید تا نمک آن را به خود جذب کند. سپس در صورت فراهم شدن شرایط شست وشو، آن را به روش معمول با آب گرم و مواد شوینده بشویید. راهکار دیگر این است که سطح لکه را با اسپری مخصوص مو بپوشانید، سپس یک قطعه صابون بر روی سطح لکه بمالید و بعد آن را در آب سرد خیس کنید و بشویید.

پاک کردن لکه های زرد روی یخچال


هنگامی که لکه هایی روی یخچال به رنگ زرد ایجاد شده و با هیچ مایع پاک کننده ای رفع نمی شود در آن هنگام کمی پنبه را به سرکه آغشته کنید و با آن روی لکه های زرد رنگ بکشید. بگذارید کمی بماند بعد با ابر تمیز روی آن را بکشید. سریعاً‌ پاک میشود.




تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نظافت و پاکیزه کردن خانه همیشه دغدغه ی خانم‌ها بوده است. چه نیکو رسمی است. خانه تکانی، سنتی ارزشمند و جالب برای پاک کردن و زیبا سازی خانه است. در این سلسله مقالات، با راه کارهای مفیدی برای تمیز کردن منزل و وسایل آن آشنا می‌شوید:

تمیز کردن دیوارهای رنگ روغنی

برای تمیز کردن دیوارهایی که رنگ روغنی دارند، از این محلول استفاده کنید: یک سطل آب گرم، یک دوم پیمانه بوراکس (Borax)، یک دوم قاشق مرباخوری مایع ظرفشویی و یک قاشق غذاخوری آمونیاک؛ حین استفاده از محلول حتماً دستکش بپوشید. (بوراکس را می‌توانید از مغازه‌های مواد شیمیایی- بهداشتی تهیه کنید)

تمیز کردن کاشی و سرامیک


مخلوط یک پیمانه آمونیاک، یک چهارم پیمانه جوش‌شیرین و یک دوم پیمانه سرکه در یک سطل آب داغ نیز فرمول دیگری برای تمیز کردن سطح دیوارهای رنگ روغنی و یا کاشی و سرامیک است.

پاک کردن لکه مداد رنگی


لکه‌های مداد رنگی بچه‌ها روی دیوار را به وسیله یک مسواک کهنه و کمی خمیردندان پاک کنید.

پاک کردن لکّه مداد شمعی یا مداد آرایشی


بهترین کار برای پاک کردن این لکّه‌ها استفاده از روغن بچه یا شیر پاک کن است. برای این منظور با پنبه آغشته به شیرپاک کن یا روغن بچه به محل لک بمالید.

لکه شمع بر روی کاغذ دیواری

ابتدا پارافین را با قراردادن یخ بر روی آن جدا کرده و پس از کندن توسط جسمی تیز، لکّه و چربی باقی مانده را با روش اتو و کاغذ مومی و یا دستمال حوله‌ای از بین ببرید. کاغذ و یا دستمال را بر روی لکّه قرار داده و اتوی گرم را بر روی آن بگذارید. سپس کاغذ و یا دستمال را جا به جا کرده تا برای دفعات بعدی همان محل جذب لکّه، به طور مجدد بر روی لکّه قرار نگیرد.

تمیز کننده دیوارهای رنگ شده


برای تمیز کردن دیوارهای رنگ شده ی منزل، ترکیب نصف پیمانه آمونیاک، یک چهارم پیمانه سرکه سفید و یک چهارم پیمانه جوش‌شیرین در یک سطل آب‌گرم را امتحان کنید (منظور دیوارهایی با رنگ پلاستیک یا رنگ روغن است). این تمیز کننده ارزان و قوی، دیوارها را تمیز و براق خواهد کرد.

پاک کردن شوره و سفیدک روی کاشی و سرامیک

شوره و سفیدک روی کاشی و سرامیک را می‌توان با مالش دادن یک تکه لیموترش یا دستمال آغشته به سرکه روی سطح مورد نظر از بین ببرید. در ضمن واکس اتومبیل نیز تمیزکننده خوبی برای کاشی است. آن را به کار گیرید و پیش از خشک شدن با دستمال نرم مالش دهید.

تمیز کردن دیوار آجری


برای پاک کردن لکّه از روی آجر، سطح مورد نظر را با آجر مشابه دیگر بسایید و یا از تکه‌ای سمباده نرم کمک بگیرید.

زمان تمیز کردن شیشه‌ها


توصیه می‌شود در روزهای بسیار سرد که شیشه‌ها یخ زده‌اند آنها را پاک نکنید. در این وضعیت شیشه‌ها بسیار ترد و شکننده می‌شوند و امکان شکستن آن زیاد است.

تمیز کردن شیشه‌های رسوب گرفته


شیشه‌هایی که لکّه و رسوبات آب روی آن است را با مخلوط آب و سرکه سفید تمیز کنید.

شیشه پاک کن خانگی


برای تهیه یک شیشه پاک‌کن خودتان در منزل اقدام کنید، دو پیمانه آب، نصف پیمانه الکل و یک قاشق چایخوری مایع ظرفشویی، محلولی معجزه‌آسا برای تمیز کردن شیشه‌ها و آینه است. محلول را روی شیشه اسپری کنید و با دستمال تمیز شیشه را پاک کنید.

بر طرف کردن لکّه حشرات

لکّه‌هایی که به وسیله حشرات روی پنجره‌ها به‌وجود می‌آید، می‌توانید با چای سرد از میان ببرید.

پاک کردن گوشه‌های پنجره


برای از بین بردن لکّه‌های سیاه که در گوشه‌های پنجره به‌وجود می‌آید، از مسواک کهنه استفاده کنید. به این ترتیب که آن را در مخلوط آب و مایع سفید کننده وارد کنید و سپس روی محل مورد نظر بکشید.

استفاده از روزنامه


پنجره‌ها را می‌توانید با روزنامه آغشته به مخلوط آب و سرکه سفید براق کنید.

شیشه پاک‌ کن با سرکه


اگر شیشه پاک کن شما تمام شده است، دست نگه دارید و خودتان در منزل به روشی بسیار ساده، آن را تهیه کنید. در یک افشانه، سه قاشق غذاخوری آمونیاک، یک قاشق سرکه و مقداری آب سرد بریزید. این محلول را روی سطح شیشه‌ای مورد نظر اسپری کنید و با دستمال یا روزنامه تمیز پاک کنید. روش دیگر این است که یک چهارم فنجان سرکه را در دو لیتر آب گرم حل کنید و با دستمال آغشته به این محلول شیشه را پاک کنید. همچنین می‌توانید محلول را روی سطح شیشه اسپری کنید و با روزنامه خشک کنید




تاریخ: یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

قانون برای زندگی ( گفته های زيبا از دالایی لاما)

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

ما انسانها گاهی به نصیحت احتیاج داریم و بهترین جا برای جستجوی آن، خواندن سخنان حکیمانه ی بزرگترین افراد است. دالایی لاما با دیدگاه ها و روش زندگی اش همیشه الهام بخش من بوده است و امیدوارم این نقل قول ها از دالایی لاما برای شما هم الهام بخش باشند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 بدانید که عشق بزرگ و پیشرفت بزرگ مستلزم خطر های بزرگ است.

 وقتی شکست می خورید، درسی که می گیرید را فراموش نکنید.

 این سه اصل را فراموش نکنید.
احترام به خود
احترام به دیگران
مسئولیت پذیری در مقابل آنچه که انجام می دهید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 به یاد داشته باشید که گاهی اوقات نرسیدن به چیزی که می خواهید شانس بزرگ زندگی تان است.

 قوانین زندگی را خوب یاد بگیرید تا اگر لازم شد آنها را به درستی بشکنید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

اجازه ندهید که یک مشاجره ی کوچک به یک دوستی بزرگ لطمه بزند.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 وقتی متوجه اشتباه خود شدید سریعاً برای تصحیح آن اقدام کنید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 هر روز زمانی را در تنهایی خلوت کنید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 نسبت به تغییر انعطاف پذیر باشید اما ارزشهای خود را فراموش نکنید.

 به یاد داشته باشید که گاهی سکوت بهترین جواب است.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 زندگی خوب و شرافتمندانه ای داشته باشید تا وقتی پیر شدید و به گذشته نگاه کردید دوباره از آن لذت ببرید.

 داشتن فضای محبت آمیز در خانه اساس زندگی شماست.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 وقتی با عزیزانتان اختلاف نظر دارید تنها به حال بپردازید و مشکلات گذشته را به میان نکشید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 دانش خود را با دیگران قسمت کنید. این راهی به سوی جاودانگی است.

 با زمین مهربان باشید.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 سالی یک بار به جایی سفر کنید که تا به حال نرفته اید.

 به یاد داشته باشید که بهترین رابطه آن است که عشق تان برای هم ، از نیازتان به یکدیگر بیشتر باشد.

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 میزان موفقیت خود را بر اساس آنچه که مجبورید از دست بدهید بسنجید.




تاریخ: یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

سرچشمه جوانی و شادابی چیست؟ گذر عمر امری اجتناب ناپذیر است. با این حال همه انسانها تمایل دارند که در این گذار ناگزیر زندگی همچنان سالم، شاداب و زیبا باقی بمانند. در ادامه این ایمیل 20 مورد از روش های رسیدن به این خواسته معقول را به شما دوستان عزیز پرشین استار تقدیم می کنیم.


1. ازدواج : مطالعات نشان می دهد که درصد مرگ و میر در افراد مجرد به طور بارزی بیشتر از افراد متاهل می باشد.

2. قهقهه زدن:
محققان می گویند که خنده بهترین دارو است که موجب ارتقا پاسخ ایمنی، کاهش قند خون، افزایش جریان اکسیژن در بدن و بهبود کیفیت خواب می شود. جریان متوسط خون در هنگام خندیدن و بعد از آن ۲۲% افزایش می یابد در حالیکه استرس های روحی جریان خون را ۳۵% کاهش می دهد.

3. داشتن حیوان خانگی:
فعالیت بدنی ناشی از مراقبت از این حیوانات یکی از راه های حفظ سلامت است. بعلاوه محبت کردن و یا تماشای حرکات جالب حیوانات منجر به آرامش انسانها می شود و آنها دنیای بیرون از خود را نیز تماشا می کنند.

4. ترک سیگار:
افرادی که سیگار می کشند تقریبا ۱۳ سال شانس زندگی را از دست می دهند. بعلاوه انواع بیماری های مزمن ناشی از مصرف سیگار نیز کیفیت عمر باقی مانده را کاهش می دهد.

5. ورزش بیشتر:
ورزش باعث تقویت قلب و افزایش پمپ خون می شود. کلسترول و فشار خون کاهش می یابد. عامل پیشگیری و کنترل دیابت است. ماهیچه ها و استخوانها را تقویت می کند. آیا همه این مدارک کافی نیست تا گویای مزیت واقعی ورزش برای سلامت فرد باشد.

6. فعالیت مغزی:
بازی شطرنج، مطالعه روزنامه، حل جدول از جمله فعالیت های مثبت مغز است. فعالیت های مغزی مانع از بروز آلزایمر می شود.

7. کمتر در معرض نورخورشید قرار گیرید:
استفاده از کرم ضد آفتاب، عینک دودی و کلاه لبه پهن مانع از آسیب های ناشی از نور خورشید می شود و احتمال بروز سرطان پوست (شایع ترین نوع سرطان) را کاهش می دهد.

8. ملاقات پزشک:
ملاقات منظم پزشک عمومی می تواند شانس زندگی سالم را افزایش دهد. زیرا انجام معاینات توصیه شده توسط پزشک، پیشگیری به موقع از بروز انواع بیماری ها را میسر می کند.

9. خوردن ماهی:
خوردن حداقل دو وعده غذایی ماهی در هفته بسیار مفید است. زیرا احتمال مرگ ناشی از بیماری قلبی را کاهش می دهد. مانع از لخته شدن خون، کاهش مقدار چربی و احتمال چاقی می شود. بعلاوه سرشار از مواد مغذی مثل سلنیوم، پروتئین و آنتی اکسیدان می باشد.

10. خوردن میوه ها و سبزیجات تازه:
بروکلی، کلم، موز و سایر میوه ها و سبزیجات سرشار از ویتامین، مواد معدنی، فیبر و آنتی اکسیدان می باشد.

11. تماس فیزیکی (در آغوش گرفتن):
زوجهایی که برای مدتی تماس فیزیکی ساده مثل در آغوش گرفتن یا دست در دست برقرار می کنند کمتر دچار مشکلات قلبی و افزایش فشار خون می شوند.

12. کاهش مصرف الکل:
زیاده روی در مصرف الکل شانس زندگی بیشتر را کاهش می دهد.

13. خواب کافی:
خواب کمتر از ۶ ساعت در شب تاثیر منفی بر سلامت فرد دارد و احتمال بروز دیابت را افزایش می دهد.

14. خوش بینی و تفکر مثبت:
شانس زندگی افراد دارای این خصلت ۱۹% افزایش می یابد. این چنین افرادی کمتر رنج می برند.

15. کاهش مصرف چربی:
غذاهای کم چرب احتمال بروز بیماری های قلبی را کاهش می دهد.

16. مراجعه به دندانپزشک:
مراجعه مرتب به دندانپزشکی و معاینه دندانها از بروز انواع بیماری های دهان و دندان جلوگیری می کند. زیرا این بیماری ها به نوبه خود منجر به بروز بیماری های تنفسی و قلبی می شود.

17. کنترل استرس:
کنترل استرس به هر طریق ممکن مثل دریافت مشاوره، مدیتیشن و یا ورزش شانس زندگی را افزایش می دهد. استرس باعث کاهش جریان خون، افزایش کلسترول، کاهش فعالیت مغزی و ضعف سیستم ایمنی می شود.

18. برگشت به مدرسه:
ادامه تحصیل و یا آموزش مداوم در زندگی کیفیت زندگی سالم را ارتقا می دهد.

19. خوردن ویتامین ها:
ویتامین های مختلف مانع از بروز بیماری های قلبی میشود. یکی مولتی ویتامین خوب حاوی مواد معدنی، آمینو اسید، عصاره گیاهی و سایر مواد مغذی است.

20. نوشیدن چای سبز:
نوشیدن چای سبز احتمال بیماری های قلبی، عروقی را کاهش می دهد.




تاریخ: سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)


1. همسرت را عوض نکن، خودت را عوض کن.

2.
همیشه درون خود را بازبینی کن و در این بازنگری‌ها منصف باش.

3.
کنترل زندگى خود را به دست بگیر و هیچگاه نسخه‌های درمانى دیگران را در زندگى پیاده نکن.

4.
هم به خوبی‌هایش فکر کن هم به بدی‌هایش و هنگام بحث هر دو را مد نظر داشته باش.

5.
خود روانپزشک خویشتن باش، با جملات نیرو بخش و درمان گر بعد از هر دلخوری به خود نیرویی تازه ببخش و بدان که این نیز بگذرد.

6.
کمتر صحبت کن و بیشتر عمل. هنگام ناراحتی زیاد سخن نگو، عمل کن (عمل شما سکوت و آرامش در چهره ی شماست) چرا که به هنگام ناراحتی تعادل روحی بر هم میخورد و مسائلی گفته میشود که گاه مشکل را پیچیده تر میکند.

7.
عیب‌های همسرت را دوست داشته باش.

8.
مردها همه یکسانند این یک روال جهانى است.

9.
مسائل کوچک را نادیده بگیر.

10.
مقایسه نکن. هیچگاه همسرت را با دیگری مقایسه نکن چرا که مردها در عین یکسان بودن هرکدام دنیایی خاص دارند.

11.
سعی کن اختلاف سلیقه‌هایتان به نزاع نیانجامد. این را بدان که تفاوت‌ها شکاف بوجود نمی آورد عدم تفاهم است که شکاف‌ها را بیشتر میکند. تفاوت در اصل بسیار سازنده است اگر از آن برای تعالى استفاده کنید.

12.
وقت آزاد خود را تنظیم کنید. این کار را برای همه اعضاء خانواده انجام دهید و وقتى را هم به پدر بزرگها و مادربزرگها اختصاص دهید با این کار برای خود و والدینتان ارزش قائل‌ می‌شوید.

13.
سعی نکن برای همه رفتارهای همسرت دلیل بیابی. چرا که خواستگاه و پرورش گاه هر کدام از ما برایمان رفتار‌هایی را نهادینه میکند. با تلاش و صبر آن دسته از رفتار هاى نادرست را که نهادینه شده از وجود هم محو کنید.

14.
عشق پایدار نیازمند احترام و بازگشت بعد از هر دلخوری است.

15.
قرار‌های دو نفره را فراموش نکنید. مانند اوائل ازدواج برای او نامه‌های عاشقانه و کوتاه بنویسید و یا با او در یک جای خاطره انگیز قرار بگذارید.

16.
با همسرت مثل یک دوست باش و مشکلات خود را همانند یک دوست با او حل کن.

17.
با عشق همسرت را رام خود کن.

18.
جذابیت خود را همیشه حفظ کنید حتى اگر چندین سال از ازدواجتان مى گذرد.

19.
بعضی مواقع با قواعد همسرت در زندگى بازی کن. این نوعی احترام به افکار و منش اوست و این را بدان كه او قدر این کار را خواهد دانست.




تاریخ: سه شنبه 20 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

http://www.zanrooz.com/wp-content/uploads/2010/08/dDda.jpg

زیبایی شما کاملا به حالات فیزیکی و روحی شما بستگی دارد. اما نگذارید این موضوع بر شما غلبه کند. شاید تمایل داشته باشید که هر ماه یکی از این روش ها را بکار گیرید تا در طول سال زیبا به نظر برسید. 

1- ورزش کنید :

اگر درباره ارجحیت های زیبایی می اندیشید ، هیچ چیز به اندازه برنامه ورزشی منظم تاثیر مثبت ندارد. اگر شما از شنا، والیبال ، تنیس یا دوچرخه سواری لذت می برید، سعی کنید که آن نظم را در آن ورزش دنبال کنید . حتی 30 دقیقه پیاده روی در روز تاثیر شگرفی در بر دارد. 

2- مدلتان را عوض کنید :

با آرایشگرتان مشورت کنید که چه مدل موی دیگری به شما میاد. گاهی اوقات سالها کشیدن خط چشم به یک طریق یا استفاده از عطر یکسان باعث میشود خیلی سخت مدلهای جدید را بپذیرید . 

3- کمدتان را مرتب کنید :

در کمدتان را بازکنید و ببینید چه لباس هایی را در 2 سال گذشته نپوشیده اید. آنها را کنار بگذارید و در مورد کشوی میز آرایشتان نیز لوازمی که خیلی وقت است استفاده نمی کنید دور بریزید. 

4- سری به دکترتان بزنید:

دست کم سالی یکبار سری به پزشک و دندانپزشک خود بزنید. هیچ وقت نگذارید که بیش از 12 ماه از آخرین ویزیت شما با دندانپزشکتان بگذرد. دندان های سفید یکی از مهم ترین اصول زیبایی شماست. 

5- همیشه یک وقت برای موهایتان داشته باشید :

موهای شما یکی از اصلی ترین پایه های زیبایی شماست. در هر قرار آرایشگاه ، قرار بعدی را هماهنگ کنید تا مطمئن شوید که به موهایتان سروقت میرسید. 

6- به باشگاه ورزشی بروید:

تناسب اندام شما چقدر برایتان مهم است ؟ مطمئن باشید که همان قدر هم در انرژی جسمی و روحیه شما موثر است. 

7- صحیح غذا بخورید :

درباره رژیم غذایی تان تجدید نظر کنید تا میزان انرژی تان را به حداکثر برسانید. اینکار را با حذف غذاهای مشخصی شروع کنید تا زمانی که به یک فرمول غذایی مناسب برسید. مواد غذایی کم چرب و کم شکر مصرف کنید تا به یک تعادل برسید. 

8- یک تغییر بزرگ داشته باشید :

این تغییر حتی میتواند شامل بلوند کردن یا فر کردن موهایتان باشد. 

9- مهربان باشید :

یک کار خیرخواهانه انجام دهید بی آنکه انتظار تلافی داشته باشید . اینگونه کارها باعث تغییرات مثبت بزرگی در احساس شما میشوند. رفتار مودبانه همیشه منجر به زیبایی درونی و بیرونی میشوند. 

10- آب بنوشید:

مقدار زیادی آب بنوشید . نوشیدن مقدار زیاد آب در روز به لاغرهایی که میخواهند چاق شوند و چاق هایی که میخواهند لاغر شوند توصیه میشود. کارهای کوچک دیگری که باعث میشود رفتارتان بهتر شود را امتحان کنید. لبخند بزنید. به حرف دیگران گوش کنید، صاف بنشینید، در طول روز به بدنتان کش و قوس دهید...  

11- یک هدف در نظر بگیرید :

هدفی را در نظر بگیرید که با سعی در رسیدن به آن از شر چند کیلو اضافه وزنتان خلاص شوید. 

12- خوب بخوابید :

به اندازه کافی بخوابید. موقع شب خواب خوبی داشته باشید تا صورتتان شفاف شود. نور اطاق هنگام خواب باید در کمترین حد ممکن باشد. شب زودهنگام بخوابید و سحر گاه از خواب برخیزید تا انرژی های کیهانی که در جهان در هنگام صبح پخش میشوند به بدنتان برسد. اینکار از لحاظ علمی ثابت شده است.




تاریخ: جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

انسان موجودی است که برای زندگی اجتماعی آفریده شده و هنگامی که احساس کند دوست داشتنی و مورد پذیرش نیست، احساس بدبختی و تیره روزی می‌کند. واقعیتی که شامل من، تو و همه مردم دنیا می‌شود. برای ایجاد روابطی دوستانه و شادی بخش چه باید کرد؟ ما در دنیایی بزرگ با مردمی زندگی می‌کنیم که آرزومند گرمای دوستی، شادی، لبخند و همراهی ما هستند و هنگامی می‌توانیم این موهبت‌ها را به خود و دیگران هدیه دهیم که یک قانون طلایی را به کار ببندیم. حتما شنیده‌اید که باید با دیگران به گونه‌ای رفتار کرد که مورد پسند آنها است اما شاید این نکته کلیدی را نشینده باشید که هرگز نمی‌توان کسی را مجبور کرد همین کار را متقابلا در برابر شما انجام دهد. این همان قانون طلایی است که سیاست شاد زیستن نامیده می‌شود. انجام این قانون به شخصیتی آماده و پرورش یافته و یکدلی و انتقال فکر نیاز دارد؛ به توانایی برای قرار گرفتن در جای دیگری و احساس کردن احساسات او.

تا همین اواخر مرسوم نبود که آدم‌ها رفتارهایشان را مورد بررسی و کند و کاو قرار دهند و آنها را با روش‌های علمی توصیه شده بسنجند. اما این کار می‌تواند کمک بزرگی باشد برای کشف اینکه مردم چه دوست دارند؛ چه می‌خواهند و به چه چیزهایی نیاز دارند؟ با این روش فرد می‌تواند دریابد که چگونه در مقابل دیگران ظاهر شود و به آنها واکنش نشان دهد. برای انجام این کار باید چشم‌تان را روی حقایق باز کنید. رفتارهایتان باید تغییرپذیر و توانایی‌هایتان قابل بسط و گسترش یافتن باشد. روان‌شناسان، رفتارهای اجتماعی متعددی را مورد بررسی قرار دادند تا دریابند چه ‌چیزهایی موجب ایجاد حس دوستی می‌شود و قابلیت دوست داشته شدن در جمع را برای فرد ایجاد می‌کند. این مطالعه عاداتی را در بر می‌گرفت که می‌توانند با اراده و تصمیم جدی فرد تغییر کنند. البته باید این نکته ضروری را مورد توجه قرار داد که پیش از آنکه شما بتوانید دوست خوبی برای دیگری باشید. باید خود را دوست بدارید و نیازهای خود را شناخته و در بر طرف کردن آنها بکوشید که از درون شما بجوشد و رفتاری که سرشار از اعتماد به نفس باشد بدون تردید به توانایی حضور مثبت‌تان در جمع می‌افزاید. برای به حداقل رساندن اصطکاک خود با دیگران و افزایش میزان محبوبیت خود میان افراد توصیه های زیر را که تنها با 8 قدم طی می شود بکار ببندید:

1- راه کمک به دیگران را پیدا کنید :


نسبت به همه کس مهربان، همدل و سرشار از حس یاری و یاوری باشید چرا که ممکن است روزی سرنوشت شما در دستان آنها قرار گیرد و یا حداقل دوستی به حلقه دوستان‌تان اضافه شود.


2- به آنچه می‌گویید عمل کنید :


دوستان‌تان هنگامی به شما اعتماد خواهند کرد که ببینند شما آنچه را که می‌گویید انجام می‌دهید. آنها همچنین توقع دارند که شما آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. هیچ چیز نباید مهم‌تر از قولی که می‌دهید. باشد. وقتی شما به شکلی ذهنی و اخلاقی به قول‌هایی که می‌دهید پایبند باشید پلی ‌بین خودتان و موفقیت می‌زنید.


3- بردبار باشید و کم انتقاد کنید :


این واقعیتی است که همه اشخاص نکات قابل انتقادی دارند و ممکن است کارهایی انجام دهند که از نظر شما ناپسند باشد اما شما زمانی نسبت به دیگران موفق‌تر خواهید بود و دشمنان کمتری خواهید داشت که آن ها را آنطور که هستند بپذیرید.


4- سعی نکنید بر دیگران حکم فرمایی کنید :


هیچ‌کس دوست ندارد که به عنوان فردی ضعیف به حساب بیاید. توانایی‌هایش به هیچ گرفته شود و همیشه به او بگویند چه کاری را چگونه انجام دهد. اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.


5- معلوماتتان را به رخ نکشید :


هر فردی دوست دارد در دید دیگران مهم و ارزشمند به نظر بیاید. پس هنگامی که شما تلاش می‌کنید این احساس را به فردی تقدیم کنید. بهترین موقعیت را در روابط ایجاد و ادب و نزاکت خود را متجلی کرده‌اید، اما اگر تلاش کنید با فضل فروشی خود را فرد مهمی نشان دهید اگر چه ممکن است دیگران شما را به خاطر دانش‌تان تحسین کنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشید تا مورد تحسین. توجه کنید کسی که تلاش می‌کند تا اطلاعات و دانش‌اش را به رخ شما بکشد شاید دارد تلاش‌می‌کند احساس عمیق خود کم‌ بینی در سایر زمینه‌ها را مخفی کند، او به دلسوزی و همدلی شما نیاز دارد.


6- هرگز به گونه‌ای رفتار نکنید که گویی شما بالاتر و برتر از اطرافیان‌تان هستید :


اگر خداوند به شما توانایی‌های برتری بخشیده است. برای آن است که در رشد و ارتقای آن بکوشید و از مواهب آن بهره‌مند شوید. اگر تلاش می‌کنید تا این برتری‌ها را به رخ اطرافیان‌تان بکشید. متاسفانه یک جزیزه کوچک تنها خواهید شد و در جمع مجبورید مدام سر به این سو و آن سو بچرخانید تا شاید شنونده‌ای برای حرف‌هایتان پیدا کنید. این سرنوشت در انتظار همه کسانی است که دروغ می‌گویند و بدون وقفه مبالغه می‌کنند. مراقب باشید زمانی ممکن است شما هم فریاد بزنید و کسی به یاری‌تان نیاید.


7- با گوشه و کنایه و متلک صحبت نکنید :


اگر شما بتوانید شرایط حاکم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درک کنید. روابط شخصی شما مانند یک سفر دریایی نرم و آرام خواهد شد. زمانی ممکن است یک پاسخ کنایه‌آمیز بتواند توفانی از خنده به راه بیندازد. اما باید متوجه باشید این شادی زودگذر باعث دلخوری و دلتنگی فرد دیگری نشود.


8- هرگز مردم را مسخره نکنید :


اشتباه کردن جزء لاینفک رفتار بشری است و هیچ‌ چیزی به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه فرد را مورد اذیت و آزار قرار نمی‌دهد. مسخره کردن سبب می‌شود فرد احساس حقارت کند. این کار اهانت بزرگی است به اندازه‌ای که گاهی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشد تا شخص بتواند فرد مسخره کننده را ببخشد.




تاریخ: چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

 

 

 

 

 

 

 
 

 

 
 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

وقتی زندگی بر وفق مرادتان است امید داشتن کار سختی نیست. اما وقتی این روزگار مشکلاتی را بر سر راهتان قرار می‌دهد هم می‌توانید امیدوار باشید. خوشبختانه، امیدی که خداوند به ما ارزانی می‌کند بیش از یک احساس ساده است: امید واقعیت وجود خداوند در کنار شماست. این امید را می‌توانید در هر موقعیتی احساس کنید—حتی وقتی سلامتیتان به خطر می‌افتد، کارتان را از دست می‌دهید، همسرتان ترکتان می‌کند یا هر مشکل دیگری برایتان اتفاق می‌افتد. می‌خواهیم به شما نشان دهیم چطور می‌توانید همیشه امیدوار باشید.

 

 

 

 

 

بیهوده زندگی نکنید، مشتاق باشید.

 

اجازه ندهید موقعیت‌های سخت و پیچیده کاری کند که نتوانید از هر لحظه زندگیتام لذت ببرید. بدانید که حتی زمان‌هایی که زندگی سخت می‌شود، خیلی بیشتر از فقط تحمل کردن آن موقعیت از دستتان برمی‌آید. وقتی به یاد می‌آورید که زندگی نعمتی از جانب خداست، می‌توانید حتی در سخت‌ترین شرایط تا آخرین حد از زندگیتان لذت ببرید. از خدا بخواهید که کمکتان کند حضورش را حس کنید و وقتی او را نزدیک خود حس کردید از این احساس زیبا لذت ببرید. دعا کنید خداوند ذهنتان را آزاد کند تا افکار و احساسات مثبت پیدا کنید و بتوانید از زندگی حتی در شرایط سخت لذت ببرید.

 

اعتماد کنید.

وقتی اتفاقی در زندگیتان می‌افتد، با شکایت کردن نزد خداوند یا اعتراض به او واکنش ندهید. درعوض، به خدا اعتماد کنید و بدانید که او حتی در اتفاقات بد نیز خیر و صلاح شما را می‌خواهد. به یاد داشته باشید که خداوند کامل است، بنابراین از هر اشتباهی مبراست و هر تصمیمی که می‌گیرد در جهت نیک است. اگر اجازه داده است اتفاق بدی برای شما بیفتد، بدانید که حتماً دلیلی پشت آن است.

 

از مشکلاتتان درس بگیرید.

خداوند به شما اجازه می‌دهد موقعیت‌های سخت را تجربه کنید تا بتوانید یاد بگیرید عمیق‌تر به او عشق بورزید و اعتماد کنید، بالغ‌تر شوید و شخصیتتان محکم‌ترشود. به خاطر داشته باشید که خداوند بیشتر مشتاق روحانیت شماست تا خوشبختی موقتیتان زیراکه روحانیت به شما کمک می‌کند یاد بگیرید چه چیز به نفع شماست. از خدا بخواهید کمکتان کند همه چیز را از دیدگاه او بتوانید ببینید. اجازه بدهید مشکلاتتان به شما هر چه که خدا می‌خواهد را یاد بدهد. وقتی مشکلات برایتان اتفاق می‌افتد سعی کنید به آنچه که ببشتر اهمیت دارد—ارزش‌های معنوی—فکر کنید تا بتوانید در این فرایند قوی‌تر شوید.

 

درمقابل وسوسه گناه مقاومت کنید.

برای فرار کردن از درد و رنج موقعیت‌های سخت به کارهای گناه‌ آلود روی نیاورید. اینکار فقط درد و رنجتان را بیشتر می‌کند. درعوض، دعا کنید خداوند به شما قدرتی دهد تا دربرابر این وسوسه‌ ها مقاومت کنید.

 

وقتی دیگران نظاره ‌تان می‌کنند، آنها را به ایمان دعوت کنید.

وقتی درگیر موقعیت‌های سخت می‌شوید، دیگران نگاهتان می‌کنند تا ببینند چطور با این موقعیت‌ها برخورد می‌کنید. اگر با حفظ ایمان به این موقعیت‌ها واکنش دهید، آنها هم به سمت خداوند کشیده می‌شوند چراکه به آنها نشان می‌دهید ایمان واقعی در عمل چه شکلی دارد. پس به جای شکایت درمورد مشکلاتتان  یا به خطر انداختن ارزش‌هایتان، از خداوند بخواهید نور رحمتش را بر زندگیتان بیندازد و شخصیتتان را طوری نشان دهد که دیگران بفهمند رابطه با خداوند چه شکل و صورتی می‌تواند داشته باشد.

 

چیزی را بخواهید که خداوند برایتان می‌خواهد.

اشتباه نکنید، تصور نکنید اگر هر چه که از خدا می‌خواهید را به شما نمی‌دهد پس خداوند نگران و مراقب شما نیست. بدانید که خداوند آنقدر دوستتان دارد که هر چه لازم داشته باشید را به شما می‌دهد، حتی اگر آن چیزی نباشد که خودتان می‌خواهید. به خاطر داشته باشید که به خاطر دیدگاه محدودی که درمقایسه با دیدگاه نامحدود خداوند، نسبت به زندگی دارید، گاهی چیزهایی طلب می‌کنید که به ظاهر خوب می‌رسد اما ممکن است به ضررتان باشد. به این واقعیت اعتماد کنید که خداوند می‌داند به چه نیاز دارید تا زندگی فوق‌العاده داشته باشید. از خدا بخواهید امیالتان را درجهت میل و خواسته خود قرار دهد.

 

بر ترستان غلبه کنید.

مهم نیست که در چه موقعیتی گیر کرده باشید، نباید بترسید چراکه خداوند همیشه با شما خواهد بود و همیشه خیر و صلاح شما را مد نظر خواهد داشت. هر زمان که ترس وارد زندگیتان شد، به خدا روی بیاورید و از او کمک بخواهید تا موقعیتتان را بهبود بخشد.

 

بهشت را در خاطر داشته باشید.

همه آنچه که پس از این دنیا در بهشت منتظر شماست را به یاد داشته باشید. بگذارید انتظار لذت‌هایی که در بهشت از آن شما خواهد بود، برای غلبه بر مشکلات زندگی به شما انگیزه و ایمان دهد. وقتی به بهشت فکر می‌کنید، ذهنتان را به آنچه که واقعاً اهمیت دارد متمرکز کنید و اجازه ندهید چیزی باعث شود نتوانید بیشترین بهره را از زندگی ببرید.

 

ناامید نشوید.

هر زمان که احساس کردید امیدتان را از دست می‌دهید، از خدا بخواهید امیدی تازه به شما بدهد تا بتوانید با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و با موقعیت‌های سخت زندگی برخورد کنید. مطمئن باشید که خداوند پاداش صبر و تحمل شما را خواهد داد. هر زمان که نیاز به امید بیشتر داشتید، روی او حساب کنید.

 




تاریخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

درس امروز درسي پايه اي و اساسي است، در مورد پايه و اساس مرد بودن است. با کليه ي اطلاعاتي که در دست دارم، مطمئن هستم که شما بحث درمورد چنين مسائلي را بي فايده مي دانيد و خواهيد گفت چرا وقتي مسائل مهمتري مثل کار و تجارت هست، بايد چنين چيزهايي ياد بگيريد. پاسخ اين سوال بسيار ساده است: براي ساختن يک خانه ي فوق العاده، ابتدا بايد يک فونداسيون محکم بسازيد تا بتوانيد ساير چيزهاي زيبا را روي آن قرار دهيد. براي ساختن يک مرد بزرگ نيز، نياز به يک پايه و اساسي استوار و مستحکم است تا بعد بتوانيد چيزهاي کوچک ديگر را روي آن اضافه کنيد. طي چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد اين فونداسيون و بنياد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول ديگر را آموزش داد. تعاريف بسياري براي يک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظريه هاي متفاوتي دارند. اما من در اينجا آنچه واقعاً لازم است بدانيد را برايتان آورده ام. ويژگي اول: يک مرد واقعي محکم و قوي است يک مرد واقعي گريه نمي کند، زاري نمي کند، شکايت از چيزي نمي کند، بيمار نميشود، و لازم نيست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. يک مرد واقعي تصميم مي گيرد و با عواقب و نتايج اين تصميمات روزگار مي گذراند. يک مرد واقعي مسئوليت اعمال و حرف هاي خود را بر عهده مي گيرد. يک مرد واقعي، محکم و استوار است. و با سختي هاي زندگي مقابله مي کند. يک مرد واقعي خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمي دهد. يک مرد واقعي ستون فقرات خانواده است و نمي تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت مي ترسيد، مسلماً يک مرد واقعي نيستيد. ويژگي دوم: يک مرد واقعي متمرکز است يک مرد واقعي تفاوت بين مهم بودن چيزي و مهم نبودن آن را مي فهمد.يک مرد واقعي وقت خود را صرف کارهاي بيهوده اي که هيچ عايدي براي او ندارند، نمي کند. مطمئناً کارهاي زيادي براي تفريح و سرگرمي وجود دارد، اما او بايد براي انجام اين کارها هم دليل داشته باشد. يک مرد واقعي خود را روي قدرت، پول و خانواده اش متمرکز ميکند. هيچگاه خود را روي سکس متمرکز نمي کند. سکس در نتيجه ي داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش مي آيد. ويژگي سوم: يک مرد واقعي، اهميت خانواده را درک مي کند يک مرد واقعي خانواده اش را قدرتمند نگاه مي دارد و به تاريخچه ي خانوادگي خود اهميت زيادي مي دهد. يک مرد واقعي مي داند که فرزندانش هديه اي از جانب خداوند هستند و بايد با آنها به خوبي رفتار کند، هرچند هر از گاهي بايد براي آنها قوانين و مقرراتي تعيين کند. ويژگي چهارم: يک مرد واقعي غيبت نمي کند يک مرد واقعي دهانش را مي بندد و اطلاعاتش را درمورد ديگران پيش خود نگاه ميدارد. يک مرد واقعي در بحث هاي هيچ و پوچ شرکت نمي کند و درمورد چيزهايي که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نيست حرف نمي زند. ويژگي پنجم: يک مرد واقعي هميشه سر حرفش هست هر وقت قولي بدهد، آن را عمل مي کند. و اگر بداند که از عهده ي انجام قولي بر نمي آيد، هيچوقت حرفش را نمي زند. يک مرد واقعي مردن را به شکستن عهدش ترجيح مي دهد. او مي داند که حرفش نيز بايد به قدرت عملش باشد. ويژگي ششم: يک مرد واقعي تلاش مي کند تا الگو باشد يک مرد واقعي هميشه به خود و ديگران احترام مي گذارد، مگر اينکه مورد بي احترامي قرار گيرد. او الگو و نمونه اي براي پيروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هيچوقت کارهايم را به خانه نمي آورم، به همين دليل فرزندانم من را فقط به عنوان يک پدر ميشناسند. شما نيز بايد همين کار را بکنيد. يک مرد واقعي هيچگاه اجازه نمي دهد که فرزندانش پي به ضعف هاي او ببرند. ويژگي هفتم: يک مرد واقعي پول مورد نيازش را خود به دست مي آورد يک مرد واقعي در انتظار صدقات و نيکوکاري هاي ديگران نمي نشيند. و پول پدرش نيز براي او کفايت نمي کند. او خود در جستجوي روزي خود بر مي آيد و اگر از پدرانش به او ارثيه اي برسد، به جاي هدر دادن آن، ده برابرش مي کند. ويژگي هشتم: يک مرد واقعي زن نما نيست يک مرد واقعي در گوشهايش گوشواره نمي اندازد و موهايش را بلند نمي کند. روي سينه و شکمش را نمي تراشد. او مي داند که به استثناي آرايشگرش، ساير ملزومات و نيازهاي بهداشتي او بايد توسط يک زن انجام گيرد. يک مرد واقعي بايد حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته بايد کت و شلوار بپوشد. يک مرد واقعي مي داند که چطور بايد شيک باشد. درس تمام شد خوب امروز چه ياد گرفتيد؟ ياد گرفتيد که قبل از اينکه بخواهيد خود را يک مرد بناميد، تکاليف زيادي داريد که بايد انجام دهيد. نکته ي ديگري که بايد به خصوصيات يک مرد واقعي اضافه کنم اين است که: يک مرد واقعي همه چيز را ساده مي گيرد. اگر لغات و اصطلاحات قلمبه سلمبه بلد باشد، به ندرت از آنها استفاده مي کند و سعي مي کند درمقابل افرادي فقط از آنها استفاده کند که تصور مي کنند از او بالاتر و برتر هستند. درس همين جا به اتمام رسيد

 

 




تاریخ: دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

 

ارزشت را با مقایسه کردن خود با دیگران پایین نیاور, زیرا همه ما با یکدیگر متفاوتیم.

اهداف و آرزوهایت را با توجه به آن چه که دیگران با اهمیت تصور می کنند, تعیین نکن, زیرا فقط تو می دانی که چه چیزی برایت بهترین است.

با زندگی کردن در گذشته یا اینده زیستن در زمان حال را از دست نده. حتی اگر یک روز در زمان حال زندگی کنی,همه روزهای عمرت را زیسته ای.

هنگامی که هنوز چیزی برای بخشیدن داری , هرگز ناامید نشو.

هیچ چیز واقعا به پایان نمی رسد تا لحظه ای که خودت دست از تلاش برداری از مواجه شدن با خطرات نترس, زیرا بدین ترتیب فرصت می یابی که بیاموزی چقدر باید شجاع باشی.

با گفتن این که: یافتن عشق غیر ممکن است مانع ورود عشق به زندگی خود نشو.

سریعترین راه دریافت عشق , بخشیدن آن به دیگران است.

سریعترین راه از دست دادن آن محکم نگاه داشتن آن است.

رویا های خود را رها نکن. بدون رویا بودن یعنی بدون امید بودن و ناامیدی یعنی این که هیچ هدفی نداری. زندگی یک مسابقه نیست , بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد و چشید




تاریخ: شنبه 27 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی مان شکل می دهند. ما می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت ، انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.برای مثال ما می تونیم از جایگزین های زیر در صحبت هایمون استفاده کنیم :   
به جای
 پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای
 دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای
 ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتیدمتشکرم
به جای
 گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای
 خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای
 قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای
 شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای
 فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای
 بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
به جای
 بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای
 مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای
 جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای
 فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای
 من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم
به جای
 غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای جملاتی از جمله “چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر می‌آیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟ و …. بگوییم” :سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را




تاریخ: دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

خوشحالي يک وضعيت خاص ذهني است. هر فردي در زندگي خود روزهايي را تجربه نموده که برايش خوشايند نبوده است. اما ناخرسندي مزمن ميتواند سلامتي، شغل و روابط شما را تحت تاثير قرار دهد. بجز هرگونه مشکلات پزشکي يا افسردگي هاي بلندمدت که نيازمند تجويزهاي طبي و مساعدت حرفه اي مي باشند، مي توانيد ميزان خوشحالي خود را کنترل نماييد. به خوشحال بودن فکر کنيد تا احساس و ظاهر بهتري بدست آوريد. دراين قسمت نکته هاي وجود دارند که شما را در اين کار ياري مي نمايند: 1- خوش بين باشيد به زندگي با ديدي مثبت نگاه کنيد تا خود را به دليل احساس انرژي و خوشحالي بسيار زيادي که نصيبتان خواهد شد، متعجب سازيد. به ياد داشته باشيد که افراد شاد و مثبت بيشتر مي توانند ديگران را مجذوب خود کنند. 2- ديد وسيعي داشته باشيد اجازه ندهيد مسائل کوچک شما را آشفته نمايد. براي رسيدن به هدف خود پايدار و مقاوم باشيد، خواه آن هدف رياست، پرداخت رهن و يا يک ازدواج طولاني مدت باشد. در اين راه با موانعي مواجه خواهيد شد؛ به سرانجام و پاداش تلاشتان فکر کرده و از ناخرسندي بخاطر مسائل کم اهميت دوري نماييد. 3- سپاسگزار باشيد از ديگران قدرداني کنيد. از همکار خود بخاطر کمکش بشما تشکر کرده و بدليل موفقيت در انجام کارش به او تبريک بگوييد. به خدمتکاري که صبحانه شما را برايتان مي آورد کلمه اي محبت آميز بيان کنيد. به شخص درمانده اي که در خيابان از مقابلش رد ميشويد، چند سکه کمک نموده و از اينکه زندگي مسرت بخشي داريد شکرگزار باشيد. 4- از زندگي لذت ببريد به کارهايي مبادرت نماييد که از انجام دادن آنها لذت ميبريد: اتومبيلتان را بشوييد، به برخي تعميرات جزئي در منزل بپردازيد، تلويزيون تماشا کنيد، خريد برويد. براي خود يک اولويت قائل شده و آنچه را که دوست داريد انجام دهيد. 5- از جسم خود مراقبت نماييد خوب بخوريد و ورزش کنيد. به باشگاه رفته و کمي بدويد يا در يک بازي ورزشي شرکت کنيد. همراهي نمودن يک تيم به عنوان يک عضو و بيرون رفتن با هم تيمي ها بعد از بازي، براي جسم و فکر شما مفيد خواهد بود. 6- برنامه هاي خود را تغيير دهيد برنامه هاي روزانه خود را عوض نموده تا انرژي جديدي پيدا کنيد. مرز مشخصي بين کار و تفريح ايجاد نماييد. براي فعاليتهاي سرگرم کننده و يا تفکر در محيطي آرام از خانه خارج شويد. 7- با مردم در تماس باشيد آيا بخاطر مي آوريد زماني که يک دوست قديمي بطور غير منتظره با شما تماس گرفت چه احساسي داشتيد؟ براي يکي از آشنايان ايميلي ارسال نموده يا با افراد فاميل و يا دوستان قديمي خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شويد. 8- خلاق باشيد روزنه اي براي انرژي خلاق خود بيابيد. اين ممکن است شامل کاردستي، باز سازي، نقاشي، ترسيم کاريکاتور، نويسندگي و يا حتي باغداري باشد. مهم نيست که چقدر مشغله داشته باشيد و يا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بي حالي مي کنيد، اگر زماني را براي انجام فعاليت هاي خلاق اختصاص دهيد، احساسي شادتر و سالم تر خواهيد نمود. 9- براي خود همدمي پيدا کنيد تقسيم نمودن تجربيات با کسي که به او عشق مي ورزيد، خوشحالي شما را افزايش خواهد داد. عشق مطلق باعث بوجود آمدن احساس امنيت، رضايت و شادماني در شما مي گردد. روابط جنسي مشروع نيز ميتواند براي ذهن و جسم شما اثرات بسيار مفيدي داشته باشد. 10- با کسي صحبت نماييد يکي از دوستان خود را براي هم صحبتي و بيان احساسات و عقايد خود انتخاب کنيد. او در مورد شما قضاوت ننموده و مشکلات شما را حل نخواهد کرد. وي به حرفهايتان گوش مي دهد چرا که مي داند شما نيز همين کار را برايش انجام خواهيد داد. 11- تخيل کنيد آرزوها و بلند پروازي هاي خود را يادداشت نموده و به تدريج آنها را واقعيت بخشيد آنگاه هميشه چيزهايي براي انتظار کشيدن، و جايي براي متمرکز کردن انرژي خود خواهيد داشت. 12- بخشنده باشيد شايد زمان آن فرا رسيده باشد که کسي ( يا خودتان ) را بخاطر چيزي که اتفاق افتاده و يا گفته شده مورد بخشايش قرار دهيد. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پذيرفته و فراموش کنيد. بدانيد که نميتوانيد زمان را به عقب برگردانيد. شادماني خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شکستهاي گذشته دوباره بدست آوريد. نگران نباشيد، خوشحال باشيد در دنياي واقعي نمي توانيم از ديگران انتظار داشته باشيم تا براي ما شادماني ايجاد کنند. خوشحالي حالتي از ذهن است که کاملا ميتواند تحت کنترل شما باشد.محيط پيرامون خود را به گونه اي مهيا سازيد که فرصتهايي براي شناختن و لذت بردن از جنبه هاي مثبت و خوشايند زندگي را فراهم آورد. براي شاد بودن تلاش کنيد




تاریخ: جمعه 19 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

1. برای زندگی خود قوانینی در نظر بگیرید و سعی كنید از آنها سرپیچی نكنید. این قوانین را پس از مشورت با متخصصان و افرادی كه تجربه یك زندگی موفق را داشته اند، تدوین كنید.

2.
از "خود"، "افرادی كه در زندگی شما نقش دارند" و "محیط اطرافتان" شناخت كافی به دست آورید.

3.
به این نكته واقف باشید كه شما سهم عمده ای در ساختن زندگی خود دارید. در بیشتر مواقع این شما هستید كه می توانید از زندگی لذت ببرید یا آن را به كام خود تلخ كنید.

4.
بیشتر چیزهایی كه در زندگی شما وجود دارد و برایتان لذت بخش نیستند، می توانند به دست خود شما از بین بروند. به طور مثال، اگر از شغل خود راضی نیستید فقط نیاز به تلاش و پشتكار دارید تا با شایسته كردن خود شغل بهتری به دست آورید و یا اگر از چاقی خود رنج می برید، كافی است كمی همت كنید.

5.
در زندگی نقش یك قربانی را بازی نكنید یا سعی نكنید با یادآوری تجربه های تلخ گذشته برای خود بهانه بسازید. این كار فقط تضمین می كند كه یأس، عدم پیشرفت و عدم موفقیت در انتظار شماست.

6.
دیگران را مقصر عدم موفقیت خود قلمداد نكنید. زندگی مال شماست، پس خودتان هستید كه دوباره و دوباره می توانید آن را بسازید.

7.
هر فكری می كنید و هر تصمیمی می گیرید، پیامدهایی را برایتان به دنبال خواهد داشت. اگر مثبت فكر كنید، نتیجه مثبت می گیرید و اگر به دنبال افكار منفی باشید، نتیجه تان هم منفی خواهد شد.

8.
علت بروز وقایع ناخوشایند در زندگی را پیدا كنید یا سری به تجربه های پیشین خود بیندازید تا ببینید عیب كار از كجا بوده است.

9.
هیچگاه از تغییر نترسید. گاهی اوقات تغییرات نقش مهمی در زندگی تان خواهند داشت و علی رغم انتظارتان عمل خواهد كرد.

10.
واقع نگر باشید. خود، زندگی و دنیای اطرافتان را آن گونه كه هست بشناسید، نه آن گونه كه خودتان می خواهید.

 11.
با خودتان صادق باشید و اگر می دانید كاری باعث موفقیتتان نمی شود آن را از زندگی خود خارج كنید و به جای بهانه آوردن از همین حالا دست بكار شوید.

12.
نسبت به انجام هر کاری درست و با دقت تصمیم گیری كنید.

13.
به خاطر داشته باشید عملكردهای شماست كه داستان زندگی تان را می نویسد.

14.
فكرها، آرزوها، هدف ها و تصمیمات خود را به عملكردهای معنادار، هدفمند و سازنده ترجمه كنید.

15.
خودتان را بر اساس نتایجی كه می گیرید ارزیابی كنید، نه فقط بر اساس حرف ها.

16.
درد خود را بشناسید تا هر چه سریع تر خود را از مهلكه مسبب بروز آن درد خلاص كنید. به این نكته واقف باشید كه همین درد می تواند انگیزه ای برای بروز یك تغییر در زندگی شما باشد.

17.
گاهی ریسك كردن در زندگی باعث موفقیت می شود. اگر خردمندانه و با درایت ریسك كنید، پیروزی از آن شماست. اگرچه ریسك كردن در ابتدای امر دلهره آور و ترسناك است، اما ارزش آن را دارد. توجه داشته باشید كه برای این كار ممكن است مجبور باشید خیلی از چیزهای آشنا و عادت ها و راحتی های خود را كنار بگذارید.

18.
فیلترهایی كه جلوی چشم شما را گرفته اند تا دنیا را زیبا نبینید، دور بیندازید.

19.
شما دنیا را آنگونه كه می بینید؛ می شناسید و تجربه می كنید. این شما هستید كه می توانید انتخاب كنید كه چگونه به دنیا بنگرید و آن را تجربه كنید. این قدرت انتخاب در هر مرحله از زندگی همراه شماست.

20.
عواملی را كه بر نگاه شما به دنیا اثر می گذارند بشناسید و در صورت منفی بودن، آنها را تغییر دهید و مثبت كنید. اگر از دریچه تجربیات تلخ گذشته به دنیا نگاه می كنید، بدانید كه دارید حال و آینده خود را بر اساس همان تجربیات می سازید.

21.
شما مدیر زندگی خود هستید. آن را بر اساس بهترین استانداردهای مدیریت هدایت كنید تا نتیجه خوبی بگیرید. موفقیت را سرلوحه تدوین برنامه های مدیریتی خود قرار دهید.

22.
اگر از خود توقع زیادی نداشته باشید، سال ها در همان پله ای كه هستید درجا می زنید. پس به اهداف بلند فكر كنید. اما به این نكته هم توجه داشته باشید كه هرگز از مرز واقع نگری خارج نشوید.

23.
ما خودمان هستیم كه به اطرافیانمان یاد می دهیم چه رفتاری با ما داشته باشند. رفتارهای محترمانه یا بی ادبانه از سوی اطرافیان، همه بازتاب شخصیتی است كه ما از خودمان برای آنها ترسیم كرده ایم.

24.
محدودیت ها و قوانینی را كه افراد حین برخورد با شما ملزم به رعایت آن هستند به آنها یاد دهید. البته این به معنای آن نیست كه مستقیم حرف هایتان را بیان كنید، بلكه می توانید با رعایت نكاتی ظریف، در بطن اعمال و گفتارتان آنها را از مسئولیتشان در قبال شما آگاه نمایید. برای خود احترام بسیاری قائل شوید تا دیگران نیز از شما تبعیت كنند. كسی كه به خود ارزش نمی دهد نباید توقع رفتار ارزشمندی از جانب دیگران داشته باشد.

25.
برخی اوقات لازم است كه به دیگران گوشزد كنید رفتار شایسته ای نداشته اند. این كار راهی مناسب برای پیشگیری از تكرار دوباره چنین امری در آینده است.

26.
برای "بخشش" ارزش بسیاری قائل شوید. همانطوركه گذشتگان گفته اند: در عفو لذتی است كه در انتقام نیست. به این فكر كنید كه با انتقام فقط فكر و روح خود را بی جهت آزرده كرده اید و افكاری را كه به سلامت روحتان آسیب می رساند در خود پرورانده اید. مهم نیست آن فرد چه فكری در مورد شما می كند، شما بخشش را صرفاً برای آرامش و سلامت خودتان انجام دهید.

27.
قدرت كنترل عصبانیت خود را داشته باشید. راه هایی به كار برید تا در صورت بروز عصبانیت رفتار ناشایسته ای از خود بروز ندهید.

28.
به خاطر بسپارید كه نفرت، حسادت و خشم ؛ مخرب وجود آدمی هستند و روح و قلب فردی را كه آنها را در وجودش نگهداری می كند ذره ذره نابود می كنند. احساسات زشت، چهره زشتی به شما می بخشند. این احساسات نه تنها بر روح شما اثر می گذارند، بلكه عواقبی همچون اختلال در خواب، سردرد، كمردرد و حتی سكته قلبی را نیز به شما تقدیم می كنند.

29.
در زندگی به آن چیزی می رسید كه همیشه به آن فكر می كنید. و آن چیزی را به دست می آورید كه همواره طلب كرده اید.

30.
مهمترین نكته این كه: هیچگاه از یاد خدا غافل نشوید و در لحظه لحظه زندگی به او توكل كنید.


عاشقانه همدیگر را دوست داشته باشیم و بی چشمداشت
به یکدیگر مهرورزی کنیم، این است رسم زیستن




تاریخ: پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

   
 
 

اغلب زوج‏های جوان حتی اگر در گذشته، بهترین دخترها و پسرها برای خانواده‏هایشان بودند، در زندگی مشترک با همسرشان، دچار اختلاف می‏شوند. کسی نمی‏تواند ادعا کند که تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجیده است. بعضی‏ها به خاطر جر و بحث‏هایی که پیش می‏آید، احساس می‏کنند که ازدواجشان موفق نبوده است. [...]

 
 
     
 
 
 
 
   
 

 

 

اغلب زوج‏های جوان حتی اگر در گذشته، بهترین دخترها و پسرها برای خانواده‏هایشان بودند، در زندگی مشترک با همسرشان، دچار اختلاف می‏شوند. کسی نمی‏تواند ادعا کند که تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجیده است.

بعضی‏ها به خاطر جر و بحث‏هایی که پیش می‏آید، احساس می‏کنند که ازدواجشان موفق نبوده است. با این حال، خود را ناگزیر به سازش با همسر می‏دانند؛ اما اختلاف آنها، مثل آتش زیر خاکستر، باقی می‏ماند. در این موارد، لازم است هر یک از زوجین فقط این سوءال را از خود بپرسند که «چقدر برای بهبود روابطمان زحمت کشیدیم»؟

اغلب ما در برابر این سوءال، ابروها را بالا انداخته، با چشمانی از حدقه بیرون زده و قیافه‏ای حق به جانب، می‏گوییم : «خیلی».

حقیقت امر این است که ما زحمت‏هایمان را حساب شده نکشیدیم.

آیا تا به حال سعی کرده‏ایم که ریشه اختلافات را پیدا کنیم و مسائلی را که سد راه خوشبختی ماست، برطرف کنیم؟

آیا تا به حال خواسته‏هایمان را در کفه ترازوی ذهنمان گذاشته‏ایم تا ببینیم کدام ارزش را باید فدای ارزش دیگر کنیم؟

آیا تا به حال فکر کرده‏ایم که ما می‏توانیم با کمی سعی و تلاش، زندگی مشترکمان را سرشار از شادی، عشق و محبت کنیم؟

نارضایتی‏های کوچک
نارضایتی‏های کوچک را دست کم نگیریم؛ چون اغلب همین‏ها هستند که سد راه خوشبختی هستند؛ مثل بگو مگوها، نیش زدن‏ها، دخالت‏ها، ناسازگاری‏ها، ناکامی‏ها، غرورها و منت گذاشتن‏ها. اگر در برابر این مسائل کوچک از خود گذشت نشان دهید، راه‏های جدیدی برای دوست داشتن زندگی و همسرتان باز خواهد شد و به یک نیروی فزاینده مثبت، دست خواهید یافت. در این جا برای نمونه، چند راه را به شما یادآوری می‏کنیم؛ سعی کنید راه‏های دیگر را خودتان کشف کنید.

منت نگذارید
منظور کردن کارهایی که برای همسرتان انجام داده‏اید یا حتی گذشتی که به خاطر او کرده‏اید، برای هر یک از طرفین، همیشه وسوسه‏انگیز است. این وسوسه را بشناسید و آن را از خود دور کنید. این مسئله، یکی از مواردی است که جرقه اختلافات زوجین را فراهم می‏کند. ما نباید توقع داشته باشیم که همسرمان به خاطر هر کاری که انجام می‏دهیم، از ما قدردانی کند.

اگر زوجین، توقع قدردانی داشته باشند، نتیجه آن، ناخرسندی و به رخ کشیدن کارهایی است که در طول روز انجام می‏دهند و اگر یکی از زوجین این کار را انجام دهد، طرف مقابل نیز قطعاً تحریک شده، به دفاع از خود می‏پردازد. ما نباید از این‏که برای خوشبختی‏مان کاری انجام داده‏ایم، ناراضی باشیم؛ از این‏که من بچه‏ها را به مدرسه رساندم؛ خانه را من تمیز کردم؛ خرید را من کردم؛ بچه‏ها را من حمام بردم و… .

منظور کردن این کارها، به معنی نارضایتی ما از آنهاست و بی‏گذشت بودنمان را نشان می‏دهد و در این صورت، چه بخواهیم و چه نخواهیم، همسرمان فکر می‏کند که بر سر او منت می‏گذاریم و مهم‏تر این‏که یادآوری این کارهای به ظاهر سخت، آن هم به طور دائم باعث می‏شود که نسبت به همسرمان، احساس خشم کنیم و کم کم عشق و محبت در زندگی کم‏رنگ می‏شود و کنایه‏زدن‏ها شروع شود و هر روز بیشتر از روز قبل، نیروی خود را به خاطر این مسائل بی‏ارزش، از دست می‏دهیم و عادت می‏کنیم که هر روز، فهرست بلندبالایی را از کارهایی که انجام داده‏ایم، به رخ همسرمان بکشیم؛ کارهایی که وظیفه ماست و نشانه گذشت ماست.

در این مواقع، – هر گاه احساس کردید نسبت به همسرتان خشمگین هستید – وقتی که احساس کردید کار نادرستی انجام داده یا حتی کاری را که می‏بایست انجام می‏دادید، انجام نداده‏اید، لحظه‏ای صبر کنید و آن عشقی را که بینتان هست، به یاد بیاورید؛ لبخندی بر لب بیاورید و عصبانیت را به مرور زمان و با تمرین، از فهرست عادت‏هایتان حذف کنید. در این صورت، تأثیر آن را در همسرتان خواهید دید. این کار، گامی بزرگ در جهت بهبود روابط خواهد بود و هر روز، علاقه‏تان به زندگی مشترک و شریک زندگی‏تان، بیشتر خواهد شد.

توقع نداشته باشید همسرتان بی‏نقص باشد
وقتی به همسرتان می‏گویید «چرا این طور هستی»، یا «چرا خودت را عوض نمی‏کنی»، از او توقع دارید که چه جوابی به شما بدهد؟ خودتان را جای او بگذارید؛ اگر کسی از شما این سوءال را بپرسد، چه جوابی می‏دهید؟ اغلب ما فکر می‏کنیم که عملکردمان درست است و شاید ذاتاً نمی‏توانیم خودمان را اصلاح کنیم. وقتی چنین سوءالی را از همسرتان می‏کنید، او تصور می‏کند که آن کسی نیست که شما می‏خواستید و در انتخابتان اشتباه کردید و این مسئله‏ای نیست که از ذهن کسی بیرون برود و نباید توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنین حرف‏هایی داشت.

بعضی‏ها این سوءالات را از همسرشان نمی‏پرسند؛ بلکه اینها را به جای این‏که از همسرشان بپرسند، از خودشان می‏پرسند که این هم به مراتب بدتر است؛ زیرا در این صورت، خودمان فکر می‏کنیم که اگر او شخص دیگری بود، آن وقت من خوشبخت بودم و اوست که باید عوض شود و هیچ راه دیگری نیست.

حال اگر فکر می‏کنید که جواب خوشبختی شما در کس دیگری است، کاملاً اشتباه می‏کنید؛ چون هیچ کسی را در دنیا نمی‏توانید پیدا کنید که با تمام عقاید شما موافق باشد و این طبیعی است؛ پس با نظام طبیعت نجنگید؛ بلکه در کنار آن زندگی کنید و خودتان را با چیزی که هست، وفق دهید.

شما می‏توانید بار مسئولیتی را که از او توقع دارید، از دوشش بردارید و روابط را اصلاح کنید. در این صورت، با ایجاد صمیمیت، کم کم به چیزهایی که می‏خواستید، می‏رسید؛ به همسرتان وقت بدهید تا خواسته‏های شما را کشف کند و حتی اگر زحماتش برای برآورده کردن این خواسته‏ها نتیجه‏ای نداد، او را دوست بدارید و به وجودش افتخار کنید.

عادت‏های عجیب خود را بشناسید
به نظر شما خنده‏دار نیست که کسی را با تمام وجود دوست داشته باشید، ولی به خاطر مسائل کوچکی، مثل ریختن خمیردندان روی سنگ دست‏شویی یا پرتاب کردن جوراب‏ها در اطراف خانه و یا نشستن ظرف‏های آشپزخانه، محبتتان تبدیل به خشم شود؟

آیا این‏که شما جورابی را از گوشه خانه بردارید یا خمیردندان ریخته شده یا ظرف‏های نشسته را بشویید، کار خیلی سختی است؟ اصلاً چرا فکر نمی‏کنید که شما هم عادت‏های این چنینی دارید؟ بنابراین، بهتر است که اول عادت‏های خودمان را کشف کنیم و اگر هم عادت بدی را در همسرمان کشف کردیم، مشکل او را مشکل خودمان بدانیم.

بخششتان با جان و دل باشد
آیا تا به حال فکر کرده‏اید که چرا عذرخواهی مشکل است و هیچ می‏دانید که عذرخواهی در زندگی زناشویی، چقدر می‏تواند اختلافات بیهوده را از بین ببرد؟ علت این‏که بعضی‏ها از عذرخواهی فرار می‏کنند، این است که می‏ترسند طرف مقابلشان عکس‏العملی نشان بدهد که موجب پشیمانی‏شان شود. بعضی‏ها وقتی همسرشان از آنها عذرخواهی می‏کند، چنان قیافه حق به جانبی می‏گیرند که موجب دل‏شکستگی و آزردگی او می‏گردند.

وقتی همسرمان از ما عذرخواهی می‏کند، باید خیلی موءدبانه و از ته دل، او را ببخشیم و کارهای ناپسندی مثل زیر لب حرف زدن، آه کشیدن یا کنایه‏زدن را کنار بگذاریم؛ حتی بحث را ادامه ندهیم و به این ترتیب، به دلخوری‏ها، تلخی‏ها و واکنش‏ها پایان دهیم تا همسرمان تأثیر مثبت عذرخواهی‏اش را لمس کند. بنابراین، اگر همسرتان از شما عذرخواهی کرد، راه را برایش هموار کنید و با قلبی باز، او را ببخشید و با این کار، بخشش را به او هم یاد دهید.

مشغله‏هایتان را از روابطتان جدا کنید
کار، همیشه هست و هیچ وقت، تمامی ندارد. اگر شما برنامه‏ریزی درستی نداشته باشید، در طول روز، برای کارهایتان وقت کم می‏آورید؛ اما برنامه‏ریزی درست، آن است که در آن، برای خانه، خانواده و همسرتان هم وقت بگذارید. سعی کنید ساعاتی را در روز با همسرتان تنها باشید؛ با هم خلوت کنید و به خلوت همدیگر پا بگذارید. سعی کنید هیچ وقت کار و خستگی ناشی از کار را با خودتان به منزل نیاورید.

وقتتان را تنگ و خودتان را خسته نشان ندهید. اگر به همسرمان بگوییم که سخت در حال تلاش هستیم؛ تنها نتیجه‏اش این است که همسرمان در آخر فهرست کارهایمان قرار می‏گیرد و گاهی هم فراموش می‏شود و برای بعضی‏ها حتی ممکن است ناخودآگاه از این فهرست حذف شود!

کارهای فراموش شده را خودتان انجام دهید
همسر شما آدم آهنی نیست؛ بلکه مثل همه انسان‏های معمولی، ممکن است خسته شود و یا کاری را فراموش کند. در این صورت، نباید او را سرزنش کنید. این‏که بگوییم «چرا برای دست‏شویی حوله نگذاشتی» یا «چرا ظرف‏ها را نشستی»، ممکن است کار را به یاد او بیاورد؛ ولی آیا او همیشه یادش می‏رود که این کارها را انجام دهد؟ مسلماً نه.

بعضی‏ها اعتقاد دارند که باید نوع گفتارمان را درست کنیم؛ مثلاً می‏توانیم چنین بگوییم: «حوله دست‏شویی کجاست» یا «قرار بود برای دست‏شویی حوله بگذاری» که البته روش خوبی است و باعث می‏شود تا طرف مقابلمان هم عکس‏العمل خوبی نشان بدهد و در مقام دفاع از خودش بر نیاید؛ ولی یک روش بهتر هم وجود دارد و آن این‏که اگر واقعاً وقتش را داریم، خودمان این کار را انجام دهیم.

چه ایرادی دارد که ما کاری را که همسرمان فراموش کرده، انجام دهیم. اشتباهات همسرتان را به دوش بگیرید؛ ولی نه با آزرده دلی؛ بلکه با اشتیاق. اگر ظرف‏های ظرف‏شویی، شما را آزار می‏دهند، آنها را بشویید. شاید خیلی‏ها بگویند که با این کار، دیگر همسرمان کارهایش را انجام نمی‏دهد؛ اما برعکس، اگر شما دست از سرزنش و نکوهش بردارید، با کمال تعجب می‏بینید که برخورد همسرتان بهتر می‏شود و شور و علاقه بیشتری برای انجام قسمتی از کارهایی که بر دوش دارد، از خودش نشان می‏دهد.

با برطرف نمودن این مشکلات کوچک و پیش پا افتاده، شما می‏توانید فکرتان را صرف جنبه‏های مهم‏تر روابطتان کنید و به ارتباطی صمیمی فکر کنید. شما می‏توانید همدرد همسرتان باشید و عشق، محبت و شادی را به او هدیه کنید




تاریخ: جمعه 12 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)



به مردان قدرت دهید، تا صمیمیت فوران کند!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مرد موجودی عاشق قدرت است. مرد از این که قدرتمند باشد حظ میکند. در آسمان اوج میگیرد و شما را نیز همراه خود بالا می برد. از اینکه توانا باشد یا احساس توانایی کند لذت میبرد. تا وقتی که مشغول کشتن این احساس در مردان هستید بدانید که تنها میتوانید خواب خوشبختی را ببینید. اگر قدرت مرد را نادیده بگیرید یا از آن انتقاد کنید بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود. او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد و حتی ضعفهایش را در جهت تقویت تواناییهایش مثبت جلوه دهد. پس بدانید که:

1. اگر خودتان دارای درآمد هستید، هرگز درآمد و پولتان را به رخ همسرتان نکشید.
حتی اگر درآمد بیشتری دارید هرگز به روی خودتان هم نیاورید. بگذارید همسرتان فکر کند که همه چیز در دست اوست و اداره امور خانه به دست قدرتنمد او شکل می گیرد.

2. مطلقا او را با کسی مقایسه نکنید.

شوهر خواهرم دو تا خانه دارد فلانی اینقدر درآمد دارد و تو مثل گداها هستی. اگر واقعا به بهبود اوضاع مالی فکر میکنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید. انتقاد دشمن صمیمیت است.

3. تو بی عرضه ای یعنی فرو ریختن مرد.

یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه "تو بی عرضه ای" فاتحه ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.

4. شوهر خود را حلال مشکلات بدانید.

مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.

5. به مردان اندرز ندهید.

مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمیگویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.

6. سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.

7. به مردان فضا بدهید گاهی او را رها کنید تا با خود خلوت کند.

با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند. مدام دنبال او نباشید. فضای رها شدن! این چیزی است که مردان گاهی به آن نیاز دارند. اگر به آنها این فضا را هدیه بدهید آنها نیز به شما عشق میورزند.

8. مرد دوست دارد که از او قدردانی شود.
تشکر به مرد قدرت پرواز میدهد. از هر کار کوچکی که برای شما انجام میدهد تشکر و قدر دانی کنید تا او نیز بی حساب به شما عشق بورزد.

9. مرد باید تایید شود.
تواناییهای مرد را تایید کنید و تاکید کنید او صاحب بهترین تواناییها و شایسته ترین همسر(شوهر) است.

10. او را مورد اطمینان قرار دهید.
به او اعتماد کنید و با اطمینان خاطر از اینکه او میتواند از عهده کارها بر آید شما میتوانید به راحتی بسیاری از کارها را به او بسپارید.

11. مردها را تشویق کنید.
مرد عاشق تشویق است. کف زدن ها را فراموش نمیکند. مرد، آفرین شما را تا عمر دارد به خاطر میسپارد. من نیز لبخند شما را بعد از اجرای این قوانین طلایی برای همیشه به خاطر دارم.


نکاتی که در بالا ذکر شد شاید در نگاه اول بسیار ساده و سطحی و بی اهمیت جلوه کند ولی باور کنید که با رعایت همین نکات ساده (و البته بی هزینه) بسیاری از مشکلات مربوط به نبود صمیمیت بین همسران حل می شود.

موارد بالا برای خانمها است. به همین صورت نکاتی هم وجود دارد که زیاد گفته و شنیده شده و آقایان باید آنها را رعایت کنند که با رعایت آنها از سوی آقایان و رعایت نکات بالا از سوی خانمها قطعا" صمیمیت در زندگی پر رنگ تر خواهد شد. آری صمیمیتی که اگر در خانه حاکم باشد همه مشکلات کم رنگ میشوند و حاضر نخواهید بود که آنرا با دنیا عوض کنید.


مگر ما از زندگی چیزی جز صمیمیت و یکدلی و فضایی با عشق و محبت میخواهیم؟

مگر نه اینست که حتی آن کسی که بدنبال کسب ثروت است هدف نهایی اش رسیدن به آرامش است؟

پس چه بهتر که با تفاهم متقابل و صمیمیت و یکدلی، آرامش را به دلهای عاشق هدیه کنیم


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 




تاریخ: جمعه 20 اسفند 1389برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

«ديرم شده است، يک ساندويچ از سرکوچه مي‌خرم و در حال رانندگي در بزرگراه، از شرمندگي گرسنگي‌ام در ميام» «بدو، بدو، فيلم شروع شد، چيپس و ماست را بيار، تو اين 90 دقيقه سرمان گرم باشد.» «امروز که مهماني است و ميز شام دوست‌داشتني، همين يک شب را بي‌خيال رژيم، هرچه خواستيم بخوريم هر شب که مهماني نمي‌رويم». تا به حال فکر کرده‌ايد بدترين مکان‌ها و روش‌ها براي غذا خوردن، چه مکان‌ها و زمان‌هايي هستند؟
فکر مي‌کنم تا به حال به اين جنبه از غذا خوردن توجه نکرده باشيد ولي در زندگي پرسرعت روزانه ما، اين مکان‌ها و زمان‌ها بسيارند که زنگ خطري براي سلامت تغذيه شما هستند و اگر زياد در آن مکان‌ها و زمان‌ها قرار گيريد بايد منتظر يک اضافه وزن حسابي باشيد. بياييد با هم يکي يکي اين مکان‌ها و زمان‌ها را از غذا خوردن روزانه‌مان کم کنيم:
1) تاريکي: شب خسته از سرکار آمده‌ايد و در تاريکي آشپزخانه به سراغ غذا مي‌رويد و شروع به غذا خوردن مي‌کنيد. تاريکي به شما احساس راحتي مي‌بخشد که کمتر به ميزان غذايي که مي‌خوريد توجه مي‌کنيد چون تاريکي موجب مي‌شود کمتر در مقابل غذا خوردن واکنش نشان دهيد. يک دليل ديگرش هم اين است که فکر مي‌کنيم کسي ما را نمي‌بيند. پس مي‌توانيم بيش از ميزان عادي غذا بخوريم. بنابراين هنگام غذا خوردن چراغ‌ها را روشن کنيد تا ببينيد چه مدت غذا مي‌خوريد و چه مقدار غذا مي‌خوريد؟ يک مطالعه نشان مي‌دهد افرادي که به پرخوري تمايل دارند، بيش از هر مکاني به خوردن در فضاي نيمه تاريک علاقه دارند.
2) آشپزخانه: آشپزخانه بهترين مکان براي پختن و آماده کردن غذا است ولي براي غذا خوردن مکان مناسبي نيست. شما در آشپزخانه اين امکان را داريد که در يخچال را باز کنيد و خود را در ميان مجموعه‌اي از خوراکي‌هاي خوشمزه ببينيد و به راحتي وسوسه مي‌شويد به يکي يکي آنها ناخنک بزنيد. کنار اجاق گاز و قابلمه غذا هم مکان آشپزخانه را براي غذا خوردن نامناسب مي‌کند چون شما مي‌توانيد هر اندازه که پرخوري به شما اجازه مي‌دهد از غذاهاي درون قابلمه بخوريد بدون توجه به اينکه هر روز درون بشقاب چقدر غذا مي‌خوريد. اين مکان به ويژه براي خانم‌هاي خانه‌دار مکان وحشتناکي براي غذا خوردن است چون در حين پختن غذا و نيز هنگامي که سفره را جمع‌آوري مي‌کنند تا اضافات غذا را به سطل زباله بريزند، براي صرفه‌جويي يا با گفتن: «حيف است» بسياري از مواد غذايي باقي‌مانده در ظروف فرزندان خود را مي‌خورند.
3) در محل کار: محل کار شما کجاست؟ اداره، مدرسه، مطب، کارگاه، کارخانه... محل کار يکي از مکان‌هاي نامناسب براي غذا خوردن است چون در محل کار شما بيشتر به غذاهاي حاضري دسترسي داريد، شيريني، شکلات و تنقلات را به طور معمول مي‌توانيد همراه خود به محل کارتان بياوريد. خوراکي‌هاي موجود در محل کار اغلب خوراکي‌هايي پرکالري و شيرين هستند حتي گاهي اوقات ممکن است در محل کارتان هر چند ساعت يک بار برايتان چاي و بيسکويت و يا کيک... بياورند که همه خوراکي‌هايي چاق‌کننده‌اند. فراموش نکنيد که هرچه روي ميز کار شما از تنقلات گوناگون انباشته‌تر باشد و يا با همکارانتان قرار داشته باشيد که ميان وعده‌هاي بيشتري رادر کنار يکديگر صرف کنيد، احتمال چاقي شما بيشتر است. از طرف ديگر، بيشتر اوقات در محل کار وسوسه مي‌شويد، غذاهاي حاضري را از بيرون سفارش دهيد چون نمي‌توانيد غذاهاي رژيم غذايي‌تان را در محل کار پيدا کنيد، چند لحظه فکر کنيد ببينيد در هفته گذشته و در محل کارتان چند بار غذاي حاضري مصرف کرده‌ايد؟
4) باعجله: خيلي اوقات خواب مي‌مانيد و ترجيح مي‌دهيد با عجله صبحانه بخوريد و يا ظهر براي اينکه از محل کار اولتان به محل کار دومتان برسيد، بايد خيلي فوري و به اصطلاح جنگي! غذا بخوريد. در يک مطالعه از داوطلبان خواسته شد که يک بشقاب پر، ماکاروني به سرعت بخورند. اين افراد در مدت 9 دقيقه 646 کالري وارد بدن خود کردند. افرادي که قرار بود اين مقدار ماکاروني سر فرصت و به آرامي ميل کنند، در مدت 26 دقيقه 579 کالري مصرف کردند بنابراين آنها 20 دقيقه طولاني‌تر به غذا خوردن خود ادامه دادند ولي 67 کالري کمتر وارد بدنشان شد. فرمان سيري در مغز پس از مدت مشخصي از شروع غذا خوردن صادر مي‌شود بنابراين اگر در اين مدت سريع غذا بخوريد، کالري زيادي را پيش از سير شدن وارد بدنتان کرده‌ايد.
5) در مقابل تلويزيون و مانيتور: وقتي تلويزيون نگاه مي‌کنيد و يا به صفحه مانيتور کامپيوترتان چشم دوخته‌ايد، حواس‌تان پي آن است و به هيچ‌وجه توجه نمي‌کنيد که چه مي‌خوريد و چقدر مي‌خوريد. به ويژه اينکه در مقابل تلويزيون خيلي‌ها به خوردن تنقلات و غذاهاي پرکالري و چاق کننده عادت دارند و يکي از علل اصلي ايجاد چاقي به ويژه براي کودکان و نوجوانان است. شما بايد در مکاني غذا بخوريد که حواس‌تان از غذا خوردن پرت نشود. وقتي هنگام غذا خوردن کار ديگري مي‌کنيد، به هر حال به آن کار مي‌انديشيد و به غذايي که مي‌خوريد توجه نداريد.
6) در رستوران: مي‌گويند غذا خوردن در رستوران کيف پول شما را لاغر و دور کمرتان را چاق مي‌کند. نتايج يک مطالعه نشان مي‌دهد، رابطه مستقيمي ميان غذا خوردن مکرر در رستوران با ميزان چاقي مفرط، چربي‌هاي انباشته در بدن و افزايش شاخص توده بدني وجود دارد. خانم‌هايي که در هفته بين 6 تا 13 مرتبه در رستوران غذا مي‌خورند، هر روز به‌طور متوسط 290 کالري اضافي مصرف مي‌کنند.
7) کم جويدن: چند بار هر لقمه غذايي خود را مي‌جويد؟ اين بار که يک لقمه غذايي را در دهانتان مي‌گذاريد، امتحان کنيد و بشماريد براي خيلي از ما اين تعداد حتي به 5 تا 6 مرتبه هم نمي‌رسد در حالي که بايد حداقل 20 تا 25 مرتبه هر لقمه را بجويد. وقتي غذا را کم مي‌جويد، تکه‌هاي بزرگ‌تري از مواد غذايي وارد معده شما مي‌شوند و هضم آن دشوارتر خواهد بود. در حالي که اگر اين غذا را بيشتر بجويد به تکه‌هاي کوچک‌تري تبديل شده و سطح تماس آنها با آنزيم‌هاي معده و روده افزايش مي‌يابد و هضم آن آسان‌تر خواهد بود.
8) در حال رانندگي: وقتي رانندگي مي‌کنيد، حواس‌تان پي تصادف نکردن با اتومبيل‌هاي ديگر است و باز هم به غذايي که مي‌خوريد توجه نداريد. از طرف ديگر، غذاهايي که پشت فرمان ميل مي‌کنيد، غذاهاي حاضري مانند انواع ساندويچ و همبرگر است که کالري زيادي دارند و چاق‌کننده‌اند.
بهترين زمان و مکان براي غذا خوردن، کجاست؟
جايي است که حواس شما به طور کامل متوجه غذا خوردنتان باشد و حواس‌تان به چيزي جز غذا خوردن نباشد. بهترين و ساده‌ترين مکان و زمان چيدن يک سفره روي ميز غذاخوري يا روي زمين است که به آرامي آنجا بنشينيد و سر فرصت غذا بخوريد




تاریخ: جمعه 15 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

 

یک دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا میکنم دو هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین لیاقتی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود سه اگر کسی تو را آنطور که میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجود دوست ندارد چهاردوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد و قلب تو را لمس کند پنج بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید شش هرگز لبخند را ترک نکن ، حتی وقتی ناراحتی چون هر کس ممکن است عاشق لبخند تو شود. هفت تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی هشت هرگز وقتت را با کسی که حاظر نیست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران نه شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را ، به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر میتوانی شکر گذار باشی ده به چیزی که گذشت غم نخور ، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن یازده همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند ، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده ، دوباره اعتماد نکنی دوازده خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را میشناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد سیزده زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری

 

 




تاریخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)



یک داستان عشقی غم انگیز


شب عروسیه، آخره شبه، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه ولی هر چی منتظر شدند برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره و داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم، دخترم، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه و میروند داخل اتاق. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده، ولی روی لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو، تو قلب منه نه توی چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو، دستای یخ زده ی غریبه ای تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام …

پدر مریم نامه تو دستشه، کمرش شکست، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم برای همیشه بسته شده بود. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند …




سرداری برای بودن و نبودن


وقتی سپاهیان خسته از راهی دراز به کنار رودخانه رسیدند پیکری آویخته بر تکه سنگی در میانه رودخانه دیدند!
او را که از آب بیرون کشیدند، از دروازه مرگ بازگشته بود ...
چهار روز در میان آبهای رودخانه ای مهیب و بر روی تکه سنگی که تنها می توانست سرش را از آب بیرون نهد ...
فردای آن روز سردار سپاه وقتی از او پرسید در این چهار روز به چگونه ماندن اندیشیدی و یا به چگونه مردن ؟!
نگاهی به صورت مردانه سردار افکند و گفت تنها به این اندیشیدم که باید شما را ببینم و بگویم می خواهم سربازتان باشم.
می گویند این ماجرا گذشت تا اینکه چهار روز پس از انتشار خبر کشته شدن نادر شاه افشار جنازه او را یافتند در حالی که از غصه مرگ سردار بزرگ ایران زمین، دق کرده بود.
آرمان او تنها خدمت به فرمانروای ایران زمین بود.
و به سخن ارد بزرگ : آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند و وقتی آرمان پرکشید دلیلی برای ماندن او نیز نبود.




من چقدر ثروتمندم …


هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.

پسرک پرسید:"ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین؟" کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم:"بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم."
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: "ببخشین خانم! شما پولدارین؟"
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم:"من اوه… نه!"
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت: "آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره."
آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.

فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم و دلم می خواد برای فردایی بهتر تلاش کنم ...




طعم تلخ حقیقت


جغدی روی كنگره های قدیمی دنیا نشسته بود و زندگی را تماشا میكرد.
رفتن و ردپای آن را و آدمهایی را می دید كه به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند!
جغد اما می دانست كه سنگ ها ترك می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شكنند و دیوارها خراب می شوند.
او بارها و بارها تاجهای شكسته، غرورهای تكه پاره شده را لابلای خاكروبه های كاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فكر می كرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز كمی بلرزد.
روزی كبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را كه شنید، گفت: بهتر است سكوت كنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می كنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شكست و دیگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد ...
آنوقت خدا به جغد گفت: آوازخوان كنگره های خاكی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل كندن می دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز كوچك و هر چیز بزرگ.
تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آنكه می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین كار دنیاست.
اما تو بخوان و همیشه بخوان كه آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره های دنیا می خواند و آنكس كه می فهمد، می داند که آواز او حقیقتی از پیغام های خداست.




شرط عشق


دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.
مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
بیست سال بعد از ازدواج آن زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند و علت را از او پرسیدند.
مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم"




كشاورز و بزغاله اش


روزی كشاورزی بود كه دلش به بزغاله اش خوش بود. هروقت گمش می کرد، "نی لبک" می زد و بزغاله با صدای "نی لبک" پیدایش می شد.

یک روز صبح وقتی کشاورز بیدار شد، دید بزغاله اش نیست. هرچه چشم انداخت او را نیافت. "نی لبک" را برداشت و توی مزرعه راه افتاد. "نی لبک" زد، بزغاله صدای "نی لبک" را نشنید و نیامد.
پیرمرد دلواپس شد. سراسر مزرعه را گشت. همه جور صدایی بود جز صدای بع بع بزغاله. همه صداها آزارش می داد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: "خدایا کاری کن که جز بع بع بزغاله ام هیچ صدایی را نشنوم."
ناگهان دید از "نی لبک" صدای بزغاله می آید؛ هر چه بیشتر در "نی لبک" دمید بزغاله ی توی "نی لبک" بیشتر بع بع کرد. پیرمرد "نی لبک" نزد و دنبال بزغاله گشت و گوش داد. دید گاوش صدای بزغاله می کند، الاغش بع بع می کند، گنجشک ها و کلاغ ها و قورباغه صدای بزغاله می کردند، باد توی شاخه درخت ها می پیچید و برگها صدای بزغاله می کردند. هر صدایی صدای بزغاله شد و از خود بزغاله خبری نبود.
فکر کرد مشکل از گوش هایش است، گوش هایش را مالید و بزغاله را صدا کرد، خودش هم صدای بزغاله داد؛ پیرمرد به دنبال بزغاله راه افتاد و از مزرعه بیرون رفت. توی راه "نی لبک" زد، باز هم از "نی لبکش" صدای بزغاله آمد. خسته شد و رو کرد به آسمان و گفت: "نمی خواهم، رهایم کن!" و "نی لبک" زد، کم کم صدای بزغاله ته کشید. به مزرعه بر گشت و گوش داد؛ دید کلاغ قارقار می کند، الاغ عرعر، گاو ما ما و گنجشک جیک جیک. دنیا از صداهای جور واجور زیبا شد. هر کس و هر چیز صدای خودش را داشت. پیرمرد "نی لبک" زد. بزغاله که گوشه طویله زیر پالان الاغ، خواب بود، با صدای "نی لبک" بیدار شد. پیش پیرمرد آمد. بع بع کرد.

اگر بخواهیم که همیشه دنیا را از یک پنجره بنگریم، آنقدر که دیگر وجود پنجره را مهم و حیاتی بدانیم نه بیرون آن را، قطعاً فرصت های زیادی را برای لذت بردن از جهان بزرگ و رنگارنگ خلقت از خود گرفته ایم؛ جهانی که پر است از چیزهایی که ما گاه دوستشان داریم، گاهی نه. چیزهایی که شاید هیچ وقت ندیدمشان. پس به جای آنکه از گم شدن متعلقات خود بترسیم و زندگی بدون آن را برای خود رسیدن به آخر خط تلقی کنیم، خوب است وقت و انرژی خود را صرف بیشتر آموختن و لذت بردن کنیم. خوب است در قفس اندیشه مان را باز کنیم تا برود هوایی بخورد و نفسی تازه کند.




نشان لیاقت عشق


فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور به دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند.
فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: ای سردار، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم، چه می کنی؟
سردار پاسخ داد: ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود.
فرمانروا پرسید: و اگر از جان همسرت در گذرم، آنگاه چه خواهی کرد؟
سردار گفت: آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد!
فرمانروا از پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد.
سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟
همسر سردار گفت: راستش را بخواهی، من به هیچ چیزی توجه نکردم. سردار با تعجب پرسید: پس حواست کجا بود؟
همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!




کمک!


وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم.
جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند. به نظر می رسید پول زیادی نداشتند.
شش بچه که همگی زیر دوازده سال بودند، لباس های کهنه ولی در عین حال تمیـز پوشیده بودنـد.
بچه ها همگی با ادب بودند.
دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند.
مادر بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد.
وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه از پدر خانواده پرسید: چند عدد بلیط می خواهید؟
پدر جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان.
متصدی باجه، قیمت بلیط ها را گفت. پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی پرسید: ببخشید، گفتید چه قدر؟!
متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد.
پدر و مادر بچه ها با ناراحتی زمزمه کردند.
معلوم بود که مرد پول کافی نداشت.
حتماً فکر می کرد که به بچه های کوچکش چه جوابی بدهد؟

ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت.
بعد خم شد، پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد!
مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازیر می شد، گفت: متشکرم آقا.

مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد ... بعد از اینکه بچه ها داخل سیرک شدند، من و پدرم از صف خارج شدیم و به طرف خانه حرکت کردیم.

قضاوت کنید!!!

ولی ما کجای کاریم؟ وقتی می خواهیم به یه فقیر کمک کنیم... اول سر تا پاشو ور انداز می کنیم و تو دلمون کلی چیز می گیم و اگه دلمون به رحم بیاد یا بهتر بگم قضاوتی که می کنیم به نفع حریف! باشه، شاید فرجی بشه و دست مبارک رو در جیب کنیم و یه 100 تومانی به "یارو! گداهه" بدیم. بعدش هم کلی خوشحالیم که "وای! چقدر ما آدم خوبی هستیما!"

اگر هم با قیافه طرف حال نکنیم و مثلا جوون باشه! میگیم "گردن کلفت، خوب برو کار کن. گدایی چرا؟" و با حالتی بسیار حق به جانب از کنارش می گذریم! خیلی قشنگ و تمیز، قضاوتش می کنیم بدون اینکه حتی یه لحظه خودمون رو جای اون انسان بزاریم! که آیا اصلا توانایی این عمل رو نداریم که بخواهیم برای یک ثانیه اون انسان باشیم...

خدایا مگه تو نگفتی که من بگم و بفهمم و باور کنم و ایمان بیارم و بکار ببندم... مالک الیوم الدین (مالک روز جزا) روزی که تو قراره ماها رو قضاوت کنی و فقط تو، نه من! به من کمک کن تا بتونم که هیچ شخصی را ندانسته قضاوت نکنم. آمین یا رب العالمین




شایعه !!!


زنی شایعه ای را درباره همسایه اش مدام تکرار می کرد.
در عرض چند روز، همه محل داستان را فهمیدند.
شخصی که داستان درباره او بود، عمیقاً آزرده و دلخور شد.
بعد زنی که شایعه را پخش کرده بود متوجه شد که کاملاً اشتباه می کرده. او خیلی ناراحت شد و نزد خردمندی پیر رفت و پرسید برای جبران اشتباهش چه می تواند بکند؟
پیر خردمند گفت: به فروشگاهی برو و مرغی بخر و آن را بکش. سر راه که به خانه می آیی پرهایش را بکن و یکی یکی در راه بریز.
زن اگرچه تعجب کرد، آنچه را به او گفته بودند انجام داد.
روز بعد مرد خردمند گفت: اکنون برو و همه پرهائی را که دیروز ریخته بودی جمع کن و برای من بیاور!
زن در همان مسیر به راه افتاد، اما با ناامیدی دریافت که باد همه پرها را با خود برده است.
پس از ساعت ها جستجو، با تنها سه پر در دست بازگشت.
خردمند گفت: می بینی ؟ انداختن آن ها آسان است اما بازگرداندنشان غیر ممکن است. شایعه نیز چنین است.
پراکندنش کاری ندارد، اما به محض اینکه چنین کردی دیگر هرگز نمی توانی آن را کاملاً جبران کنی.




آسان اندیشی


میگویند در كشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میكرد كه از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق كرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشكان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یك راهب مقدس و شناخته شده میبیند.
وی به راهب مراجعه میكند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد كه مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نكند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشكه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی كند.
همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میكند.
پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و تركیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسكین می یابد.
بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشكر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید.
راهب نیز كه با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود كه باید لباسش را عوض كرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن كند.
او نیز چنین كرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسكین یافته ؟
مرد ثروتمند نیز تشكر كرده و میگوید :" بله. اما این گرانترین مداوایی بود كه تاكنون داشته." مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعكس این ارزانترین نسخه ای بوده كه تاكنون تجویز كرده ام.
برای مداوای چشم دردتان، تنها كافی بود عینكی با شیشه سبز خریداری كنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.
برای این كار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلكه با تغییر چشم اندازت میتوانی دنیا را به كام خود درآوری!

تغییر دنیا كار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین روش میباشد. پس آسان بیندیش راحت زندگی كن ...

 




تاریخ: سه شنبه 12 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 48
بازدید هفته : 784
بازدید ماه : 779
بازدید کل : 19602
تعداد مطالب : 152
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->